بررسی کارکردهای شعار در قرآن (2)

بررسی کارکردهای شعار در قرآن (2)

نویسندگان:دکتر محسن صمدانیان*زهرا فخاری**

 

شعارهای قولی

اذان

کلمه اذان و مشتقات آن (در این معنا) مثل مؤذن در قرآن 8 مرتبه به کار رفته است:
279 سوره بقره، 44 و 167 سوره اعراف، 3 سوره توبه، 70 سوره یوسف، 7 سوره ابراهیم، 27 سوره حج، 47 سوره فصلت. در همه این موارد اذان در معنای لغوی یعنی اعلام با صدای بلند یا «نداء» می باشد. خداوند در آیه 27 سوره حج می فرماید: (وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ) ترجمه: و مردم را دعوت عمومی به حج کن.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می نویسد: « اذان امر از تأذین به معنای اعلان کردن با صدای بلند است به همین جهت دیگران آن را به ندا تفسیر کرده اند» (طباطبایی، 1374: 8، 173). اذان در اصطلاح شرع؛ یعنی جملات مخصوصی که در مواردی از جمله اعلام وقت نماز و به عنوان مقدمه نماز تشریع شده است در این آیات اراده نشده است، بلکه از اذان در اصطلاح- همچنانکه که بیان شد- تعبیر به «ندا» شده است که در دو آیه از قرآن، آمده است:
1- « وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَهِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ» (مائده/ 58) ترجمه آیه: هنگامی که (به وسیله اذان، مردم را) به نماز می خوانید آن را به مسخره و بازی می گیرند زیرا مردمی هستند که نمی اندیشند. همه مفسرین اتفاق نظر دارند که مراد از ندا در این آیه اذان است، بنابراین با این آیه می توانیم بر تشریع اذان استدلال نمائیم.
2- «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاهِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (جمعه/ 9) ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می دانستید. منظور از ندا برای نماز جمعه، همان اذان ظهر روز جمعه است، هم چنان که در آیه « وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَهِ
اتَّخَذُوهَا هُزُوًا»، نیز مراد همین است (طباطبایی، 1374: 19، 461). در کتب روایی ابواب متعددی پیرامون اذان از بُعد فقهی یا تاریخی آمده که در این مجال جای بحث در همه موارد نیست. آنچه صحبت پیرامون آن ضروری به نظر می رسد فضیلت و اهمیت اذان از قول ائمه معصومین(ع) و جایگاه آن به عنوان شعاری اسلامی است. در مورد فضیلت اذان در کتب روایی فصلی جداگانه آمده است از جمله در کتاب وسائل الشیعه بابی تحت عنوان «باب استجاب اذان و مداومت بر آن و بالا بردن صدا برای آن و اکرام مؤذنین و حسن ظن نسبت به ایشان» آمده است.

اعلام برائت

برائت از شعارهای لفظی و از مصادیق تبری است. یک شیعه راستین باید نسبت به دشمنان بغض و عداوت داشته باشد و اصناف ملعون را که قرآن و روایات معرفی نموده مورد لعن قرار دهد. ولی باید توجه داشت که این خود دارای ملاک و معیار است، که معیار آن را قرآن معرفی کرده است.
«لعن» به معنای راندن و دور کردن از روی غضب است که از جانب خدا در آخرت، عذاب و در دنیا انقطاع از قبول رحمت و توفیق است و از انسان نفرین است نسبت به غیر (راغب اصفهانی، 1393ق: 1، 741). این کلمه به همراه مشتقاتش 41 بار در قرآن به کار رفته و معنای بیزاری و نفرین از آن برداشت می شود. هر چند هر دو لغت در معنای دوری و کناره گیری است اما در کاربرد با هم فرق دارند. به نظر می رسد لعن، فعل طرد کردن است به خاطر عمل ناپسندی که انجام شده چنانچه خود طرد با شدت ناشی از ناخوشایندی عمل، برای طرد شونده منتهی به عذاب می شود ولی برائت قولی است حاکی از ابراز انزجار و نفرت که این قول برای خاطی تهدید کننده و عذاب آور است. واژه دیگر نزدیک به دو واژه فوق که در مورد برائت به کار می رود «سب» می باشد.
سب در لغت از «قطع» و به معنای دشنام آمده و راغب آن را دشنام دردناک و سخت گفته است (همان: 391). واژه سب در قرآن دو بار و هر دو در یک آیه آمده است: وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ) (انعام/ 108)
ترجمه آیه: شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را می پرستند دشنام ندهید تا مبادا آنها نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند، ما عمل هر قومی را در نظرشان زینت داده ایم پس بازگشت آنها به سوی خداست و خدا آنان را به کردارشان آگاه می گرداند. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد: « این آیه یکی از ادب های دینی را خاطر نشان می سازد که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینی محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و یا سخریه نمی شود، چون این معنا غریزه انسانی است که از حریم مقدسات خود دفاع نموده با کسانی که به حرم مقدساتش تجاوز کنند به مقابله برخیزد و چه بسا شدت خشم، او را به فحش و ناسزای به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممکن بود مسلمین به منظور دفاع از حریم پروردگار، بت های مشرکین را هدف دشنام خود قرار داده در نتیجه عصبیت جاهلیت، مشرکین را وادار سازد که حریم مقدس خدای متعال را مورد هتک قرار دهند لذا به آنان دستور می دهد که به خدایان مشرکین ناسزا نگویید، چون اگر ناسزا بگویند و آنان هم در مقام معارضه به مثل، به ساحت قدس ربوبی توهین کنند در حقیقت خود مؤمنین باعث هتک حرمت و جسارت به مقام کبریایی خداوند شده اند.
از عموم تعلیلی که جمله « کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ» آن را افاده می کند نهی از هر کلام زشتی نسبت به مقدسات دینی استفاده می شود (طباطبایی، 1374: 7، 434). در روایات اسلامی نیز منطق قرآن درباره ترک دشنام
به گمراهان و منحرفان، تعقیب شده و پیشوایان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند همیشه بر منطق و استدلال تکیه کنند و به حریم بی حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان، متوسل نشوند، به عنوان نمونه: در نهج البلاغه می خوانیم که حضرت علی(ع) خطاب به جمعی از یارانش که پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام می دادند می فرماید:
(انی اکره لکم تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر)؛ من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آنها را بر شمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و تحلیل نمائید) به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام حجت بهتر (نهج البلاغه: خطبه 206).
حال آیا مراد، مطلق نهی از سب است خواه آشکارا و پیش چشم طرف باشد و یا در نهان؟ در پاسخ باید گفت قید «فیسبوا اللّه» روشن می کند که غرض سب آشکار است و گرنه در صورت نهان بودن که اطلاع ندارند تا مقابله بمثل کنند. لذا به نظر می رسد منظور دشنام آشکارا درباره مشرکان و کفار است و در پنهانی اشکالی نداشته باشد مگر آنکه بگوئیم چون فحش باعث پستی دشنام ده است برای حذر از پست بودن باید مطلقاً فحش نگوید» (قرشی، 1371: 3، 205). شاید یکی از دلایل ناپسند بودن و نهی از سب، جنبه روانی و آن به این دلیل است که توهین به شخصیت و اعتقادات شخص آنقدر عذاب آور است که فرد را دچار نوعی غضب و ناراحتی کرده او را از حالت آرامش خارج می سازد.

اعلام برائت در عصر حاضر

بعد از اینکه کاربرد برائت در اسلام آشکار و مجوز برای آن صادر گردید دیگر جایی برای این سؤال باقی نمی ماند که آیا اعلام انزجار و بیزاری از دشمنان سیاسی در عصر حاضر کار درستی است یا نه؟ سؤال دیگر اینکه نحوه برائت در جامعه کنونی ما از کجا نشأت گرفته و آیا الفاظ و افعالی که به این منظور صورت می گیرد، مانند شعار مرگ علیه دشمنان نظام و یا سوزاندن پرچم آن ها و امثال آن، کار پسندیده ای محسوب می شود یا نه؟ به نظر می رسد در ابتدا باید به بیان ضرورت این مطلب اشاره ای داشته باشیم تا بتوانیم توجیه درستی بر این امر پیدا کنیم؛ همچنانکه که بیان گردید مسأله برائت، از صدر اسلام وجود داشت و پیامبر بزرگ اسلام در دوران نبوت و حتی قبل از آن، از بت و بت پرستان و مشرکان بیزاری می جست تا اینکه در سال نهم هجری سوره ای به همین نام (برائت) بر ایشان نازل شد و ایشان از مؤذن (حضرت علی) خواستند تا آن را در عرصه حج اکبر به گوش حاضران در آن صحنه برساند. بنابراین اعلام برائت از مشرکین خدا یک وظیفه عمومی و دائمی است ولی در موسم حج به لحاظ حساسیت موضوع به صورت یک عمل ضروری در می آید. در جامعه کنونی ما، بویژه پس از انقلاب اسلامی به بعد شاهد بودیم که یکی از سنت های رایج، همین اعلام برائت بعد از نمازهای جماعت و به خصوص فریضه سیاسی عبادی جمعه و در مجامع و محافل مذهبی و سیاسی دیگر، بدین گونه است: اللّه اکبر، اللّه اکبر، اللّه اکبر خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافقین و کفار. مردم مسلمان ایران بعد از سر دادن شعار تکبیر و اعلام موضع توحیدی خود به دشمنان و منافقین و جانبداری و حمایت خود از ولایت فقیه که ادامه اصل امامت و در اصل
اعلام موضع حکومتی به طمعکاران و جهانخواران از خدا بی خبر است، و ضمن درود و سلام بر مسببان آزادی و تشیع- که در حفظ و پاسداری از حریم اسلام و تشیع، همردیف با ولی فقیه قرار می گیرند بر دو دشمن بزرگ جهان اسلام یعنی آمریکا و اسرائیل و نیز منافقان که ابزار دست آنان اند لعنت فرستاده و برائت و بیزاری خود را با صدای بلند اعلام می کنند و این خود از تهدیدات نظامی و سلاح های اتمی آنان کارسازتر و کوبنده تر است! چرا که ملت ایران همواره ثابت کرده است که نیروی ایمان و عقیده برتر و سازنده تر از نیروی نظامی و کثرت قوا است و این نص صریح قرآن است که (…کَم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ) (بقره/ 249) در کل می توان اهداف و پیام ها و محتوای اصلی این شعار ارزشمند را در موارد زیر خلاصه نمود:
1- تبری از شیطان، کفار، منافقان
2- تولی (اعلام دوستی) خدا، پیامبر، امامت و رهبری، مؤمنان و مجاهدان
مبحث مهم و لازم الاجراء دیگر در مورد تبری و تولی، قطع رابطه با بیگانگان است که در اصطالاح سیاسی امروز تحت عنوان «شفاف سازی مرزها» (1) از آن یاد می شود. به این امر در قرآن نیز اشاره شده؛ آنجا که پیامبر در سوره «کافرون» صراحتاً به جداسازی مرزهای اعتقادی اسلام و کفر اذعان فرمودند: (قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ (1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ (4) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5) لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ(6) حال با توجه به توضیحات فوق، بوسیله کدام قول باید به لعن و تبرئه دشمنان اقدام کرد؟ و آیا سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و منافقین و… مجاز است یا نه؟ خود قرآن ضمن تبرئه صریحی که در سال نهم هجری با نزول سوره برائت نسبت به مشرکین کرد در چند جای دیگر نیز با الفاظ دیگری اعلام انزجار و نفرت نسبت به مخالفان نمود؛ در قرآن کریم با لفظ «قاتل» و «قتل» که نوعی نفرین و آرزوی مرگ است به این مطلب اشاره شده است مانند: (وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (توبه/ 30) جمله «قاتلهم اللّه» گر چه در اصل به معنی این است که خدا با آنها مبارزه کند و یا آنها را بکشد، ولی به طوری که «طبرسی» در «مجمع البیان» از «ابن عباس» نقل کرده این جمله کنایه از لعنت است، یعنی خداوند آنها را از رحمت خود به دور دارد (مکارم شیرازی، 1374: 7، 364). گفته لغت دانان نیز این مطلب را تأیید می کند؛ «گفته شده معنای آیه قاتلهم اللّه أنی یوفکون [توبه/ 30]، لعنهم اللّه است و یا به معنی «عاداهم»، و یا «قتلهم اللّه». مثل «قاتل اللّه الیهود» (طریحی، 1367: 5، 450؛ راغب اصفهانی، 1393ق: 1، 656). همچنین آیات: منافقون/ 4، ذاریات/ 10، عبس/ 17 و… دیگر لفظ به کار رفته در قرآن که نفرین و برائت را می رساند واژه :ویل» است. ویل گاهی به معنی قبح است و در تحسر و تأسف بکار می رود و گاهی به معنی نفرین در مقابل دعای خیر است (طریحی، 1367: 5، 496). ویل 40 بار در قرآن به کار رفته که اگر به معنای اخیر باشد نوعی نفرین و ابراز انزجار از دشمنان خداست. ما از این قراین، به عنوان مجوز جهت اعلام برائت یاد کردیم.

پی نوشت ها :

* استادیار گروه الهیات دانشگاه اصفهان
** کارشناس ارشد رشته الهیات دانشگاه اصفهان
1- این اصطلاح چندی پیش توسط رهبر انقلاب آیت اللّه خامنه ای در سخنرانی که پیرامون نحوه رابطه با بیگانگان ایراد گردید به کار رفته که سنت است بعد از نماز ها یا اجتماعات مسلمین ادا شود و آن شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر منافقین و کفار است استفاده می نماییم.

منبع: نشریه فصلنامه ی قرآنی کوثر، شماره 34… .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید