جایگاه علمی گفت و گو در آینه قرآن (2)

جایگاه علمی گفت و گو در آینه قرآن (2)

نویسنده:سید مهدی سلطانی رنانی*

 

ویژگی های گفت و گو از منظر قرآن

قرآن کریم علاوه بر دستورهای مستقیم به بایستگی های گفت و گو با به کار گیری شیوه های عملی(1)، به گونه ای غیر مستقیم نیز ویژگی های گفت و گو برشمرد و به اهمیت آن تأکید ورزیده است، که به مهمترین آنها اشاره می شود:

1- حق جویی

مقصد از حق جوئی در گفت و گو آن است که از مدعای متین بر دلیل متقن پیروی نموده و از تهدید و تطمیع ها در مورد آن نهراسیم. این معیار از ویژگی های مهم گفت و گوست که سر لوحه و طلیعه نیکویی آن می باشد. بر این اساس قرآن کریم با عبارت های گوناگونی مومنان را به حق محوری در گفت و گوها توصیه نموده و جبهه باطل را به دلیل کتمان حق و یا آمیختن حق به باطل و پایمال کردن حق نکوهش می کند:
(وَجَا دَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْ حِضُوا بِهِ الْحَقَّ)(2) (لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ)(3) (یُجَادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَیَّنَ)(4) (وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ)(5)

2- رعایت روش گفت و گو

روش گفت و گو بر پایه ابزارهای ذیل استوار است، که باید در گفت و گو موجود باشند تا بتوان از آن به مثابه گفت و گو صحیح یاد کرد: تحلیل سوال، داشتن محور بحث، مشخص ساختن مفاهیم و توضیح آنها، آشکار نمودن اصل یا مقدماتی که مفاهیم با توجه به آنها استنباط
شده و در راستای آن دیدگاهی گزینشی گردیده است. بر این اساس، خداوند متعال کسانی را که بدون هیچ شناختی با رسالت پیامبر اعظم(ص) مخالفت می کنند و روش صحیح گفت و گو را مراعات نمی کنند، سرزنش می کند: (هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ) (6)؛ (بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ)(7)

3- توافق در اصول مشترک

اگر در گفت و گو وحدت در جهات همسو از میان برود، نمی توان گفت و گو را از نقطه ای آغاز کرد و آن را به سرانجام رسانید و محیط آن صرفاً راهی برای طرح دیدگاه های شخصی و فرقه ای، تبلیغ و نفوذ در افکار دیگران خواهد بود. قرآن کریم در گفت و گوهای خود با سایر ادیان به گونه ای با تسامح و همدلی، مباحثات نظری را با توافق در مشترکات آغاز و بر آن تکیه و تأکید می کند (قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا) (8)
ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتا و شریک او قرار ندهیم. (وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْنَا وَأُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)(9). و به اهل کتاب بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده، ایمان آورده ایم و معبود ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم.

4- برهان طلبی

حق جوئی در سایه (عقل مدارای) تحقق می یابد. به همین دلیل برهان طلبی از ویژگی های مهم گفت و گوی صحیح به شمار می رود. مقصود از (عقل مدارای) آن است که جهت تحقق حق جوئی و ترویج آن در گفت و گو، تنها باید تابع استدلال درست بود و روح (چرا، به چه دلیل) را بر فضاهای گفت و گوها حاکم کرد. این سنت قرآنی است که علاوه بر فراخوانی پیروان خود به تبعیت از دلیل و برهان، از مخالفان و معارضان خویش دلیل و برهان می طلبد. به عنوان نمونه، در مقام تخطئه پندارهای غلط اهل کتاب، می گوید: (وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَن کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ)(10). گفتند: جز آنان که یهودی یا نصرانی باشند، به بهشت داخل نشوند. این آرزوهای ایشان است بگو اگر راست می گوئید: برهانتان را بیاورید. در واقع قرآن کریم می گوید: اسلام به مخالفان آزادی داده است تا آرا و عقاید خویش را بی پروا، با استدلال و برهان بیان کنند.

5- آزاد منشی

بی شک یکی از اساسی ترین شرایط پدید آمدن روح گفت و گو و تحقیق جهت تبادل نظر، پرورش اندیشه آزاد و رهیده از هر گونه تعصب و عقاید تقلیدی است. قرآن کریم توصیه می کند افرادی که در مباحث نظری پا به عرصه گفت و گو می نهند، باید برای نهادینه کردن حق جوئی و ترویج عقل مداری، در پذیرش یا رد مدعا و دلیلی، پیش فرض های ذهنی و دل بستگی های شخصی یا گروهی را دخیل نکنند، بلکه با کاوش آزادانه، هدف هر گفت و شنودی را تنها شناخت حقیقت بدانند. در این کتاب الهی علت عدم پیروی از پیامبران بزرگ الهی را توجه نکردن به موارد مذکور دانسته و از زبان اقوام گمراه بدان ها استناد می نماید(11). از سوی دیگر، تعبیرات قرآن کریم در برخورد عادلانه با آراء و اندیشه های مخالفان، مانند (قال الذین کفروا… و قال الذین اشرکوا…) حکایتگر آن است که در کلام الهی بر اصل آزاد منشی در گفت و گوها تأکید فراوان گردیده است.

6- خوش خویی

جهت تبدیل نشدن تبادل نظر به میدان ستیز باید اصولی اخلاقی و انسانی بر آن حاکم باشد و یکی از بارزترین این اصول، حسن رفتار و گفتار در بحث است. کسانی که در باب موضوع خاصی به گفت و گو می پردازند، باید بدون به کار بردن کلمات آزار دهنده، با خوش رویی و رفتاری
پسندیده مقصود خود را به درستی بفهمانند. خداوند متعال تأکید فراوانی بر این ویژگی در قرآن کریم نموده و به جدال احسن تشویق کرده، آن را شیوه برخورد با مخالفان و منکران رسالت پیامبر(ص) بر شمرده است. (12)
البته تعبیر احسن جامعی است که در تمام روش های صحیح و مناسب مناظره و مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ و محتوای سخن، چه در آهنگ گفتار و خلقیات و چه در حرکات دیگر(13). به هر روی، قرآن بر این اصل که قولوا للناس حسناً(14). تاکید فراوان دارد. امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید:
(نیکوتر از آن چه دوست دارید با شما سخن گفته شود، با دیگران سخن بگوئید)(15).

 

من ندیدم در جهان جست و جو
هیچ اهلیت به از خوی نکو

 

7- تحمل اندیشه ها

با برتافتن افکار و اندیشه ها می توان تبادل نظر را بهبود بخشید و آن را به هویت اصیل خویش باز گردانید. این امر یکی از شرایط اساسی افرادی است که در تعاملات فکری مشارکت دارند. در واقع بدین رو قدرت تعقل و نقادی در جامعه رشد می کند؛ روابط کلامی و ارتباطی تغییر می یابد و از سویی روح تعاون و کار جمعی، وحدت ملی، مسوولیت اجتماعی، مفاهمه سیاسی و نیز تبادل فرهنگ ها و اندیشه ها رشد و ترویج می یابد. اگر تحمل اندیشه ها در ارائه نظرات و گفت و گوها نباشد، تعصب و خشونت بر مباحث نظری حاکم شده و به مرگ اندیشه ها می انجامد. بر این اساس است که قرآن کریم در برخورد با آرای مخالف، مسلمانان را به سعه صدر و خویشتن داری دعوت نموده تا بهترین آرا و اندیشه ها ارائه شده و برخی نادانان به جهالت خویش پی ببرند. در این میان قرآن کریم همچنین پیامبر اعظم(ص) را نمونه عالی سعه صدر و تحمل آرای مخالف معرفی نموده است. این مسأله تا بدان جاست که حتی آن حضرت از سویی برخی جاهلان سرزنش می شدند و به حضرت می گفتند: (هو اذن(16)؛ او گوش است) قرآن نیز در پاسخ می فرماید: ( اذن خیر لکم؛ نیکو گوش برای شماست) به دلیل اهمیت حلم و صبر در عرصه دانش است که خداوندسه بار صفت علیم و حلیم را در کنار یکدیگر ذکر فرموده (17) و نیز از همین روست که ائمه(ع) بر جایگاه حلم در ساحت علم تأکید بسیار نموده اند.(18)

8- به کارگیری روش های گوناگون

قرآن کریم در گفت و گو با ادیان مختلف و مخالفان اسلام، بر اساس شرایط و موضع گیری آن ها، روش های گوناگونی را به کار می گیرد. به عنوان نمونه، گاه به دلیل نوع شبهه و رویکردهای مخالف، در تبیین مطالب خویش از روش عقلانی استفاده می کند؛ زیرا طرف مقابل مساله را به گونه ای عقلانی انکار می نماید. در آیات ذیل مسأله معاد با تحلیل عقلانی اثبات می گردد؛ (قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ* الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ *أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ *إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ) (19). گاه نیز در خصوص معاد، موضوع را به دلیل خواست طرف مقابل گفت و گو، با مشاهدات حسی و تحلیل های ذهنی از طریق تبیین حسی بازگو می کند: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَهٍ مُّخَلَّقَهٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَهٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ…)(20).
تنوع شیوه های گفت و گو حکایت گر آن است که باید با توجه به شرایط فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی طرف مقابل در قالب های مختلف تبیین شود.

آفات گفت و گو از منظر قرآن

مقصود از آفات گفت و گو، هر عمل یا باور غیر اخلاقی است که گفت و گو را از مسیر حق خارج می سازد و آن را در دراز مدت از رسیدن به هدف حقیقی خویش باز می دارد.(21) آیات الهی، برخی موارد را موانع و آفات گفت و شنود صحیح تلقی می کتد، به طوری که اگر این مواضع بر ویژگی ها و حتی مبانی گفت و گو غالب آینده، نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد و چه بسا این سنت نیکو مغفول می ماند. از این رو، توجه به موانع و آفات گفت و گو سبب می گردد که همواره گفتمان و تبادل نظری سالم داشته باشیم. اکنون به ذکر و شرح این آفات و موانع می پردازیم.

1- گمان و پندار پیروی از آن

همان گونه که در اداب گفت و گو گذشت، پایه ی اصلی دلیل باید علم منطبق با واقعه ی خارجی و بهره مند از بحران و دلیل های قطعی و درست باشد. ظن و گمان، مرتبه ای از جهالت و غیر واقع و مبتنی بر حدس و خیال است، از این رو نمی توان در گفت و گو بر آن تکیه کرد. قرآن کریم نیز ظن و گمان را اساس استدلال های منحرفانه کفار دانسته و به همین دلیل مسلمانان را از آن بر حذر داشته است.: (وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ)(22). اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی، تو را گمراه می کنند؛ زیرا آنان پیروی از گمان کرده و بر اساس حدس و تخمین نظر می دهند. از دیدگاه قرآن، پیروی از گمان در گفت و گو مانع همراهی گفت و گو کننده با واقعیت می شود. (إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ)(23). آن گاه که آنان را از زبان یکدیگر می گرفتند و با زبان های خود، چیزی را که به آن علم نداشتید، می گفتند و می پنداشتند که کاری سهل است، با آنکه نزد خدا بزرگ بود.

2- جهالت و نادانی

شخصی که به امری علم ندارد، چگونه می تواند درباره آن به درستی بیندیشد و اندیشه خویش را در معرض آرای دیگران قرار دهد. از این رو قرآن جهالت و نادانی را یکی از موانع بزرگ گفت و گو تلقی کرده، انسان را از اندیشه و قضاوت درباره آنچه بدان آگاهی ندارد، منع می کند: (وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً)(24) امیر المؤمنین علی(ع) نیز در همین باره قائل است اگر کسی در برابر آنچه نمی داند سکوت کند، اختلاف از جامه رخت می بندد: (لو سکت من لا بعلم سقط الاختلاف) (25).

3- تقلید

گفت و گو میدان عرضه اندیشه های نو می باشد، اما ارائه حقیقت و اندیشه نو در بند موافقت و مخالفت با گذشته و آینده و یا بزرگان نیست، بلکه تنها معیار درستی اندیشه ها، تطابق آن با واقعیت های هستی است. با این حال، کسانی هستند که راه و اندیشه گذشتگان و نیاکان خود را می پذیرند، بی آن که در صحت و سقم آن بیندیشد. قرآن کریم با هشدار به آنان و با تخطئه تقلید بی چون و چرا از گذشتگان، بر این اصل تدکید می ورزد که هر که مسأله ای را به معیار عقل بسنجد، نه مانند برخی به مشکل برخورد می کنند و نه به تعصب و لجاجت می افتند؛ زیرا درباره آنها آمده: ( اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا ابا نتبع ما الفینا علیهم ابائنا)(26). هنگامی که به آنان گفته می شود از آنچه خداوند فرستاده است پیروی کنید، می گویند ما از همان راهی که پدرانمان بر آن بودند، پیروی می کنیم.
تقلید، همچنین زمانی جدی ترین آفت خواهد بود که به شخصیت زدگی بینجامد. البته ذکر این نکته لازم است که مقصود از شخصیت زدگی آن نیست که آدمی از تجربیات و پیروی از بزرگان اندیشه به دور ماند، بلکه مراد آن است که مقلد و پیرو، خود و اندیشه اش را در شعاع دانش پیشرو و هیچ بداند. قرآن کریم عدم پیروی از پیامبران را همین امر دانسته است: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ)(27). و چون به آنان گفته می شود: به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید! می گویند: (آنچه پدران خود را بر آن یافیتم، ما را بس است. آیا هر چند پدرانشان چیزی ندانسته و هدایت نیافته بودند؟
امام علی(ع) به دلایل مذکور گفته بزرگان را تکیه گاه همیشگی نمی داند و تقلید و پیروی از پیشییان را در میدان اندیشه و گفت و گو، اصل نمی بیند. در نظر گاه حضرتش، حق و باطل را نمی توان با مردم شناخت، بلکه مردمان را باید با حق و باطل شناخت. (28)

4- شتاب زدگی در داوری

شتاب زدگی اندیشه را از مسیر فطری خود دور می سازد و موجب گمراهی می گردد. گواه این مطلب، گروه وسیعی از انسان ها هستند که به دلیل شتاب در داوری و اظهار نظر، راه خطا را پیموده اند. قرآن کریم شتاب زدگی در اندیشه و قضاوت را یکی از عوامل انحطاط کفار و از جمله آفات گفت و گوی صحیح می داند: (وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً)(29).
عارف با… و سالک الی اللّه، مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه مذکور می فرماید: ( مراد از عجول بودن انسان این است که هر گاه چیزی را می طلبد، با آرامش خاطر سراغ آن نمی رود و پیرامون صلاح و فساد آن تفکر نمی کند تا پس از آشکار شدن جهات خیر، آن را طلب کند، بلکه به محض اینکه چیزی توجه او را جبل کرد، بدون دقت و بررسی سراغ آن می رود.
انسان عجول نمی تواند فرق بین خیر و شر بگذارد؛ چنان به سوی باطل حرکت می کند، گویی به سوی حق می رود. (30)

5- هوا پرستی

(پیروی از هوای نفس) خصلت های نفسانی انسان، مهم ترین عامل لغزش و خطا در تفکر و تبادل به شمار می رود؛ زیرا آن که در گفت و گو در پی کار خویش است و در بند هوا و هوس خود، اهمیتی به حقیقت نمی دهد و خود را برای رنج کشیدن در این راه مهیا ننموده است. عقربه ی اندیشه وی تحت تاثیر شهوات و خواسته های نفس می چرخد و جهت را اشتباه تشخیص می دهد و به قیمت رو نمی کند. چنین انسانی از میدان تفکر دور گشته و تنها نقطه مشترک بحث، یعنی پیروی کامل از خرد و منطق را کنار نهاده است. قرآن کریم می فرماید: (إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ)(31).

6- پشت گرمی به باطل

همان گونه که پشت گرمی به حق و حقیقت، مایه موفقیت در گفت و گوهاست، یاری جستن از باطل موجب ناکامی است. این عمل قوم نوح و اقوام پس از آنها بوده است. آنان بی توجه به کارا نبودن باطل در میدان حقیقت، خود را به عقاب الهی گرفتار کردند. خداوند متعال می فرماید:
(کَذَّلک قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ)(32). پیش از اینان، قوم نوح و بعد از آنان، دسته های مختلف (دیگر) تکذیب کردند و هر امتی آهنگ رسول خدا را کردند تا او را بر گیرند و به وسیله باطل، جدال نمودند تا حقیقت را با باطل آن را پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم. پس چگونه بود عقاب من؟
بنابر گفته رسول خدا(ص) کسانی که به باطل روی می اورند تا در جدال با حق آن را فرو کشند، سزاوار لعن و نفرین خدای متعال هستند و از رحمت الهی دور گشته اند(33).

7- خودستایی

شخص گفت و گو، چه بسا بگوید: (ما این مسائل را نیک فرا گرفته ایم و به دقایق این امور واقفیم) و (این گونه مسائل بر ما پنهان نمی ماند) و ادعاهایی از این دست که غالباً در گفت و گو صورت می گیرد، همه برای اثبات توانایی علمی و فنی گوینده است و این چیزی غیر از خود ستایی نیست؛ حال آن که خداوند متعال مسلمانان را از خود ستایی بر حذر داشته و فرموده است: (فلا تزکوا أنفسکم)(34). خودستایی، تفکر را خمود نموده و آدمی را از قبول حقیقت در گفت و گو باز می دارد و او را به تعصب بر عقیده خویش و لجاجت در برابر طرف مقابل وادار می نماید.

نتیجه

در این مقاله جملات ذیل به عنوان نتیجه مطلوب جلب نظر می نماید:
1- از دیدگاه قرآن، انسان موجودی است که فطرتاً اهل گفت و گو و مناظره است و بر مبنای آن به رشد عقلی و عملی و نیز خلاقیت فکری دست می یابد.
2- بر مبنای علوم روز (قرآن و جامعه شناسی)، انسان موجودی گفت و گو محور می باشد و جهت حضور در اجتماع و استحکام روابط اجتماعی خویش با همنوعان، ناگریز از آن بوده و میان گفت و گو و سرنوشت معنوی او پیوندی استوار برقرار است.
3- ارج نهادن به کرامت انسانی، اهتمام به تفکر و تعقل، عدم اکراه در پذیرش عقاید و توجه به آرای دیگران از مهم ترین مبانی گفت و گو در قرآن کریم است.
4- پیروی از علم و روش های علمی، دقت به ادعاهای مخاطب و بهره گیری از شیوه های درست از جمله آداب گفت و گو در قرآن کریم می باشد.
5- بر مبنای تفسیر علمی قرآن ، (حق جویی) رعایت روش های ایده ال و مناسب با ابزار علمی کاراتر، توافق طرفین در اصول مشترک، برهان طلبی صحیح، خوش خویی، آزاد منشی و تحمل اندیشه ها، از مهم ترین ویژگی های گفت و گو و مناظره مطلوب باشد.
6- تکیه بیش از حد بر گمان و پندار، جهالت و اکثار آن، رواج تقلید، شتاب زدگی در داوری، اتباع نفس و تکیه بر هواهای نفسانی، خود ستایی و پشت گرمی به باطل از مهم ترین آفات رایج در گفت و گو و مناظره قرآن کریم بوده و جایگاه علمی آن را تنزل می دهد.

پی نوشت ها :

* پژوهشگر و مربی دانشگاه راغب اصفهانی
1- به عنوان نمونه می توان به گفت و گوی هابیل و قابیل سوره مائده، آیات 27-31)؛ طالوت و جالوت (سوره بقره/ آیات 246-251) و هود با قوم عاد( سوره اعراف/ آیات 65-69) و سوره هود/ آیات 50 و 53-57 اشاره نمود.
2- سوره غافر/ آیه 5
3- سوره یونس/ آیه 94
4- سوره انفال/ آیه6
5- سوره بقره/ آیه 42
6- سوره آل عمران/ آیه 66
7- یونس/ آیه 39
8- سوره آل عمران/ آیه 64
9- سوره عنکبوت/ آیه 46
10- سوره بقره/ آیه 111
11- به عنوان نمونه آیه (انا اطعنا ساداتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلاً)سوره احزاب/ آیه 67 از این مورد است.
12- به عنوان نمونه ر. ک: قرآن کریم، آیه 125 سوره نحل (ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریق که نیکوتر است، مناظره کن، همچنین سوره عنکبوت/ آیه 46: با اهل کتاب جز به روشی که نیکوتر است مجادله نکنید.
13- ر. ک: سنت گفت و گو و مناظره با ادیان و مذاهب، صص 145-147
14- سوره بقره/ آیه 83
15- وسائل الشیعه، ج11، ص 563
16- همان
17- سوره نساء/ آیه 12
18- ر. ک: میزان الحکمه، باب علم و حلم
19- سوره یس/ آیات 78-82
20- سوره حج/ آیات 5-7
21- احیاء علوم الدین، ابو حامد محمد غزالی، ج1، ص 58
22- سوره انعام/ آیه 116
23- سوره نور/ آیه 15
24- سوره اسراء/ آیه 36
25- بحار الانوار، ج2، ص 122
26- سوره مائده/ آیه 4
27- سوره مائده/ آیه 104
28- تاریخ یعقوبی، ج2، ص 210
29- سوره اسراء/ آیه 11
30- المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص51
31- سوره نجم/ آیه 23
32- سوره غافر/ آیه 5
33- توحید صدوق، ص 461، ح 33
34- سوره نجم/ آیه 32

منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی(ره) قم، انتشارات مشرقین، 1379ش
3- اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، مصر، مصطفی البابی الحلبی، 1961م
4- بازرگان، عبد العلی، آزادای در قرآن، تهران، انتشارات قلم، 1372ش
5- بیهقی، احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، بیروت، دار المعرفه
6- حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه اسلامیه، 1397ق
7- حویزی، شیخ عید العلی جمعه العروسی، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق
8- صدوق، شیخ ابو جعفر محمد بن علی، التوحید، بیروت، دار المعرفه
9- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، تابستان 1381
10- غزالی، ابو حامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، مصر، مصطفی البابی الحلبی، 1358ق
11- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتاب الاسلامیه، 1371ش
12- مرکز مدریت حوزه علمیه قم، سنت گفت و گو و مناظره با ادیان و مذاهب، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1384ش
13- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1983م
14- محمدی ری شهری، محمد ، میزان الحکمه، قم، موسسه فرهنگی دارالحدیث، 1379ش
15- مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح دکتر محمد استعلامی، تهران، انتشارات زوار، 1371ش
منبع: نشریه فصلنامه ی قرآنی کوثر، شماره 34… .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید