اضطراب، فهرست و دسته بندی آیات

اضطراب، فهرست و دسته بندی آیات

نویسنده: سید جعفر علوی

 

چکیده

با سیری گذرا در آیات نورانی قرآن کریم، مشاهده می کنیم که قرآن به این موضوع در ضمن واژه هایی مانند خوف، خشیت، فزع، رهب، شفق، سکن، اطمینان و ربط اشاره می کند. قرآن کریم در این آیات اولاً بین اضطراب مثبت و منفی تمایز قائل شده آدمی را به طرف اضطراب مثبت ترغیب و تشویق می نماید. علل و عوامل ایجاد آن را بیان کرده و آثار خوشایند آن را گوشزد می کند و ثانیاً به تحلیل و بررسی اضطراب منفی پرداخته پس از ریشه یابی آن، راه حلهای گوناگونی را برای درمان اضطرابهای منفی ارائه می کند.
لذا با توجه به بهره مندی این شیوه ها از امتیازات خاص قرآنی، شناخت و معرفی آنها می تواند مرجعی مطمئن برای دانشمندان و گاهی موثر در جهت کاهش اضطرابهای موجود به شمار آید .

مقدمه

قرآن کریم تا چه اندازه به موضوع «اضطراب»پرداخته است؟چه نقشی برای «اضطراب»در زندگی انسان قائل است؟ و به کلی جایگاه «اضطراب»در قرآن چیست؟
قرآن مجید، از ابعاد مختلف و به مناسبتهای گوناگون از «اضطراب»و آرامش سخن می گوید و انسان را متوجه آن می سازد. طرح مفصّل این موارد همواره با توضیح هر مورد، در رساله ای مستقل سامان یافته است و سعی ما در پژوهش حاضر بر بیان نمایی کلّی و گزارش گونه از این مطالب است؛ تا بدین وسیله اولاً جایگاه اضطراب در آیات الهی- تا حدودی روشن شود و ثانیاً بستری مناسب برای تحقیقات بعدی فراهم گردد .
براین اساس، آیات مربوط به «اضطراب»و آرامش را استخراج و پس از موضوع بندی، در ذیل هر عنوان مطرح می کنیم .
آیات این فصل را می توان تحت نه عنوان، به ترتیب ذیل، بیان کرد :

1.آرامش، موهبتی الهی برای پیامبران

خدای تعالی در آیات متعدد و به روشهای گوناگون، آرامش و اطمینان را به قلب و دل پیام رسانان خود هدیه می کند؛ و این نشان از تأثیر مثبت و ویژه ی آرامش در موفقیّت و بهروزی دارد که خود بیان گر جلوه ای از اهمیّت قرآنی آرامش است. پیامبرانی که قرآن به بهره مندی آنان از این موهبت، اشاره می کند، عبارتند از :

پیامبر گرامی اسلام (ص)

ثُمَّ أَنزلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ علَیَ المُؤمِنینَ وأَنزَلَ جُنُوداً لَم تَرَوهَا و عَذَّبَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ذَلِکَ جَزاءُ الکَافرینَ».توبه/26
سپس خداوند آرامش خویش را برپیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و سپاهیانی که شما آنها را نمی دیدید [به کمک شما فرو فرستاد و کافران را به رنج و عذاب انداخت ، و کیفر کافران این چنین است».
إِذ جَعلَ الَّذینَ کَفَرُوا فیی قُلُوبِهِمُ الحَمیَِّهَ حَمِیَّهَ الجَاهِلِیَّهِ فَأَنزَلَ اللهُ سَکیِنَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ أَلزَمَهُم کَلِمَهَ التَّقوَی وَ کَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهلَهَا وَ کَانَ اللهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیِماً(26)قَد صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤیَا بِالحقِّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرَامَ إِن شاءَ اللهُ آمِنینَ مُحَلِّقِینَ رُءوُسَکُم وَ مُقَصِّرینَ لا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَم تَعلَمُوا فَجَعلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتحاً قَریباً».فتح/26و27
چنین بود که کافران در دلهایشان حمیت -همان حمیت جاهلیت-آوردند ولی خداوند آرامشش را برپیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را پای بند حکم تقوا ساخت و به آن سزاوارتر و اهل آن بودند ، و خداوند از همه چیز آگاه است . به راستی که خداوند رؤیای پیامبرش را به حقیقت پیوست که شما ان شاء الله در امن و امان و حلق و تقصیر کرده وارد مسجد الحرام خواهید شد بی آنکه بیمی داشته باشید؛و او چیزی را که شما نمی دانستید می دانست و جز این نیز پیروزی ای نزدیک نصیب شما گردانده است».
«وَکُلَّا نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ جَاءَکَ فِی هَذِهِ الحَقُّ وَ مَوعِظَهٌ وَ ذِکرَی لِلمُؤمِنینَ» هود/120
و یکایک از اخبار پیامبران بر تو می خوانیم همانچه به آن دل تو را استوار می داریم؛ و در این [سوره]حق و موعظه و تذکری برای مؤمنان بر تو نازل شده است »
«و قَالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَولَا نُزِّلَ عَلَیهِ القُرآنِ جُملَهً وَاحِدَهً کَذِلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلنَاهُ تَرتیِلا» فرقان 32
و کافران گویند چرا قرآن یکباره بر او نازل نمی شود؟بدینشان [نازل می شود] تا دل تو را به آن استوار داریم و آن را چنانکه باید و شاید به شیوایی بخوانیم».

حضرت آدم(ع

«هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مین نَفسٍ وَاحِدَهٍ وَ جَعَلَ مِنهَا زَوجَهَا لِیَسکُنَ إِلَیهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَت حَملاً خَفیِفاً فَمَرَّت بِهِ فَلَمَّا أَثقَلَت دَعَوَا اللهَ رَبَّهُمَا لَئِن آتَینَا صَالِحاً لَنَکوُنَنَّ مِنَ الشَّاکِریِنَ».اعراف/189
او کسی است که شما را از تنی یگانه آفرید و همسرش را از او پدید آورد تا در کنار او آرام گیرد؛ و چون [آدم] با او[حوا] آمیزش کرد، باری سبک گرفت و با آن آسان به سرمی برد و چون گرانبار شد، هر دو، خداوند، پروردگارشان را به دعا خواندند که اگر به ما [فرزند سالم و] شایسته ای عطا کنی از سپاسگزاران خواهیم بود ».

حضرت ابراهیم «علیه و علی نبیّنا و اله السلام»

«إِذ قالَ إِبراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحیِی المَوَتی قَالَ أَوَلَم تُؤمین قَالَ بَلَی وَ لَکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی قَالَ فَخُذ أَربَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجعَل عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنهُنَّ جُزءاً ثُمَّ ادعُهُنَّ یَأتیِنَکَ سَعیاً وَ اعلَم أَنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیِمٌ». بقره /260
و ان گاه که ابراهیم گفت پروردگارا!به من بنمای که چگونه مردگان را زنده می کنی؛ فرمود مگر ایمان نداری؟ گفت چرا، ولی برای آنکه دلم آرام گیرد؛ فرمود چهار پرنده بگیر[و بکش] و پاره پاره کن[ و همه را در هم بیامیز]؛ سپس بر سرهر کوهی پاره ای از آنها را بگذار، آن گاه آنان را به خود بخوان تا شتابان به سوی تو آیند و بدان که خداوند پیروزمند فرزانه است »

حضرت موسی(ع)

«اذهَب أَنتَ وَ أَخوکَ بِآیَاتِی وَ لَا تَنیِاَ فِی ذِکرِی (42)…قَالاَ إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفرُطَ عَلَینَا أَو أَن یَطغَی(45)قَالَ لَا تَخافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسمَعُ وَ أَریَ».طه /42،45و46
«تو و برادرت نشانه های معجزه وار مرا ببرید و در یاد کرد من سستی مورزید..گفتند پروردگارا ما می ترسیم که برما پیشدستی یا گردنکشی کند. فرمود مهراسید من خود با شما هستم[و]می شنوم و می بینم»
«وَ أَن أَلقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّی مُدبِراً وَ لَم یُعَقِّب یَا مُوسَی أَقبِل وَ لَا تَخَف إِنَّکَ مِنَ الآمِنینَ».قصص/31
«و عصایت را بینداز چون [انداخت و] آن را نگریست که می جنبید گویی که ماری بود، پشت کرد [و پا به فرار گذاشت]و برنگشت، [گفته شد] ای موسی روی به این سو کن و مترس، تواز ایمنانی »
«وَ لَقَد أَوحَینَا إِلَی مُوسَی أَن أَسرِ بِعِبادِی فَاضرِب لَهُم طَریقاً فِی البَحرِ یَبَساً لَا تَخَافُ دَرَکاً وَ لَا تَخشی».طه/77
«و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه روانه کن، و برای آنان راهی خشک در دریا بشکاف ، به طوری که نه از فرا رسیدن [دشمن] بیمناک باشی و نه [از غرق]بترسی».
«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَن تُلقِیَ وَ إِمَّا أَن نَکُونَ أَوَّلَ مَن أَلقَی (65)قَالَ بَل أَلقُوا فَإِذَا حِبَالُهُم وَ عَصِیُّهُم یُخَیِّلُ إِلَیهِ مِن سِحرِهم أَنَّهَا تَسعَی (66)فَأَوجَسَ فِی نَفسِهِ خِیفَهً مُوسیَ(67)لنَا لَا تَخَف إِنَّکَ أَنتَ الأَعلَی ».طه /65،66،67و68
گفتند ای موسی یا تو[اول]می اندازی یا ما اولین کسی باشیم که می اندازیم؟گفت شما بیندازید، و [انداختند و]ناگهان از جادوی آنان چنین به نظرش آمد که ریسمانهایشان و چوب دستهایشان [مار شده و]جنب و جو ش دارد. پس موسی در دل خود بیمی احساس کرد. گفتیم مترس که تو برتری».

حضرت هارون

«اذهَب أَنتَ و أَخُوکَ بِآیَاتِی وَ لَا تَنیِا فِی ذِکرِی (42)قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفرُطَ عَلَینَا أَو أَن یَطغَی (45)قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنی مَعَکُمَا أَسمَعُ وَ أَرَی».طه/45،42و46
«تو و برادرت نشانه های معجزه وار مرا ببرید و دریا کرد من سستی مورزید…گفتند پروردگارا ما می ترسیم که برما پیشدستی یا گردنکشی کند. فرمود مهراسیدم خود با شما هستم[و]می شنوم و می بینم».

2.رفع«اضطراب» نعمتی برای نیکان و مؤمنان

افزون بر انبیائ الهی، نیکان و مؤمنان نیز از موهبت آرامش بهره مند شده اند و خدای تعالی در موارد مختلف«اضطراب» و دلهره را از آنان زائل نموده است. آشنایی با این موارد از یک سو، بیان گر جایگاه رفع «اضطراب»و ایجاد آرامش در قرآن است؛ و از سوی دیگر مشوّقی برای نسل حاضر است تا با افزایش ایمان و کردار نیک، در رفع «اضطراب» ها و نگرانی ها، بکوشند. با این نگرش، آیات زیر را در ذیل عنوان مربوط به آن، مرور می کنیم :

اولیاء الهی

«أَلا إِنَّ أَولیاءَ اللهِ خَوفٌ عَلَیهیم وَ لَا هُم یَحزَنُونَ». یونس/62
«آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و اندوهی در دل آنها نیست »

مؤمنان

«ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکیِنَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ أَنزَلَ جُنُوداً لَم تَرَوهَا وَ عَذَّبَ الَّذیِنَ کَفَرُوا وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الکَافِرینَ». توبه /26
«سپس خداوند آرامش خویش را بر پیامبرش و بر مرمنان نازل کرد و سپاهیانی که شما آنها را نمی دیدید[به کمک شما] فرو فرستاد و کافران را به رنج و عذاب انداخت و کیفر کافران این چنین است »
«إِذ یُغَشِِّکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَهً مِنهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیکُم مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَ یُذهِب َ عَنکُم رِجزَ الشَّیطانِ وَ لِیَربِطَ عَلَی قُلُوبِکُم و یُثَبِّتَ بِهِ الأَقدامَ». انفال /11
«یاد آورید که شما را در پرده خوابی سبک که [در حکم]ارامش بخشی از سوی او بود، پوشاند، و از آسمان آبی برشما بارید، تا شما را با آن پاکیزه بدارد و از شما پلیدی شیطان را بزداید، و دلهایتان را گرم و گامهایتان را بدان استوار کند».
«إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّهِ الَّتی کُنتُم تُوعَدونَ». فصلت/30
«بیگمان کسانی که گویند پرودرگار ما خداوند است، سپس پایداری ورزند، فرشتگان بر آنان نازل شوند[و گویند]که مترسید و اندوهگین مباشید و شاد شوید به بهشتی که به شما وعده داده می شد ».
«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ المُؤمِنیِنَ لِیَزداَدوُا إِیمَاناً مَعَ إِیمانِهِم وَ لِلهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ وَ کانَ اللهُ عَلیِماً حَکیماً».فتح/4
«هموست که آرامش را در دلهای مؤمنان جای داد، تا ایمانی برایمانشان بیفزاید؛ و سپس پاهای آسمانها و زمین خداوند راست؛ و خداوند دانای فرزانه است»
«لَقَد رَضِیَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ إِذ یُبَایِعُونَکَ تَحتَ الشَّجَرَهِ فَعلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِم فَأَنزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیهِم وَ أَثَابَهُم فَتحاً قَریباً». فتح/18
«به راستی که خداوند از مؤمنان، آنگاه که با تو در زیر آن درخت بیعت کردند، خشنود شد، و دانست که در دلهایشان چیست ، و آنگاه آرامش[خود] را برآنان نازل کرد و به پیروزی ای نزدیک پاداششان داد».
«إِذ جَعَلَ الَّذیِنَ کَفَروُا فِی قُلُوبِهِمُ الحَمیَّهَ حَمِیَّهَ الجَاهِلِِیَّهِ فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَه عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ أَلزَمَهُم کَلِمَهَ التَّقوَی وَ کَانوُا أَحَقَّ بِها وَ أَهلَهَا وَ کَانَ اللهُ بِکَلِّ شَیءٍ عَلیِماً».فتح/26
«چنین بود که کافران در دلهایشان جمیت-همان جمیت جاهلیت- آوردند؛ ولی خداوند آرامشش را برپیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد. و آنان را پای بند حکم تقوا ساخت و به آن سزاوارتر و اهل آن بودند، و خداوند از همه چیز آگاه است ».

نیکوکاران

«مَن جَاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مین فَزَعَ یَومَئِذٍ آمِنُونَ». نمل /89
«هر کس که کار نیکی پیش آورد، او را پاداشی است بهتر از آن؛ و آنان از هراس در آن روز ایمن هستند».

ره یافتگان

«قُلنَا اهبِطُوا مِنهَا جَمیعاً فَإِمَّا یَأتِیَنَّکُم مِنِّی هُدیً فَمَن تَبِعَ هُدایَ فَلَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لَا یَحزَنُونَ».بقره/38
«گفتیم همه از آن [بهشت] پایین روید، آنگاه اگر رهنمودی از من برای شما آمد، کسانی که از رهنمودم پیروی کنند، بیمی برایشان نیست و اندوهگین نگردند ».

اصحاب کهف

« وَ رَبَطنَا عَلَی قُلُوبِهِم إِذ قَامُوا فَقَالُوا رَبُنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ لَن نَدعُو مین دُونِهِ إِلَهاً لَقَد قُلنَا إِذًا شَطَطاً».کهف/14
«و دلهایشان را استوار داشتیم که برخاستند و گفتند پرودگار ما پروردگار آسمانها و زمین است، ما جز او خدایی نمی پرستیم که در آن صورت هر چه بگوییم باطل گفته ایم».

مادر حضرت موسی

«وَ أَوحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسیَ أَرضِعِیهِ فَإِذَا خِفتِ عَلَیهِ فَأَلقِیهِ فِی الیَمِّ وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحزَنیِ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ المُرسَلینَ». قصص/7
«به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده، و چون براو بیمناک شدی، او را [در جعبه ای ] به دریا بیفکن، و مترس و غم مخور،[چرا که ] ما برگرداننده او به سوی تو و گرداننده او از پیامبران هستیم ».
«وَ أَصبَحَ فُؤادُ اُمِّ مُوسیَ فَارِغاً إِن کَادَت لَتُبدِی بِهِ لَولَا أَن رَبَطنَا عَلَی قَلبِهاَ لِتَکونَ مِنَ المُؤمِنینَ».قصص/10
«و دل مادر موسی به کلی[از امید و شکیب]خالی شد، چنانکه اگر دلش را گرم نمی کردیم که از باوردارندگان باشد، نزدیک بود راز او را آشکار کند ».

3.رفع «اضطراب»، هدیه ای شایسته ی سپاس

تشکر و سپاس از لطف و محبّت هر فردی، مورد تأیید و تأکید هر عقل سلیمی است و انتظار قدردانی و تشکّر نسبت به عملی در خور و شایسته ، انتظاری منطقی و بجاست. برهمین اساس قرآن کریم، این انتظار را درباره نعمت آرامش و برطرف سازی ترس و دلهره به گونه ای مطرح می کند که خود حاکی از اهمیّت خاص آرامش در فرهنگ قرآنی است:
«قُل مَن یُنَجِّیکُم مِن ظُلُمَاتِ البَرِّ وَ البَحرِ تَدعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفیَهً لَئِن أَنجَانَا مِن هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِریِنَ(63)قُلِ اللهُ یُنَجِّکُم مِنهَا وَ مِن کُلِّ کَربٍ ثُمَّ أَنتُم تُشرِکوُنَ». انعام/63و64
«بگو چه کسی شما را از تاریکیها[و شداید]خشکی و دریا می رهاند،[زمانی]که او را به زاری و پنهانی می خوانید[و می گویید]اگر ما را از این [مهلکه]نجات داد، بیگمان از سپاسگزاران خواهیم شد. بگو خداوند شما را زا آن نجات می دهد و نیز از هر گرفتاری، و باز شما شرک می ورزید».
«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَریَهً کَانَت آمِنَهً مُطمَئِنَّهً یَأتِیهَا رِزقُهَا رَغَداً مِن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَت بِأَنعُمِ اللهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الجُوعِ وَ الخَوفِ بِمَا کانُوا یَصنَعُونَ».نحل/112
«و خداوند[اهل]شهری را مثل زند که امن و آسوده به سر می برد و روزی آن از هر سو به خوشی و فراوانی می رسید، آنگاه به نعمتهای الهی کفران می ورزید، و سپس خداوند به کیفرکار و کردارشان بلای فراگیر گرسنگی و ناامنی را به آنان چشانید ».

4.آرامش، نشانه ای الهی

آن گاه که خالق متعال از آیات و نشانه های خویش نام می برد،«خلقت همسران با هدف آرامش»را نیز جزء همین آیات می شمارد و نشانه ای از نشانه های خود معرفی می کند :
«وَ مِن آیَاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا أَزواَجاً لِتَسکُنُوا إِلَیهاَ وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً وَ رَحمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَایاَتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّروُنَ». روم/21
و از جمله آیات او این است که برای شما از نوع خودتان، همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید، و در میان شما دوستی و مهربانی افکند؛ بیگمان در این امر برای اندیشه وران مایه های عبرت است».

5.سلب «اضطراب» موهبتی در قیامت

موضوع قیامت و حوادث هولناک آن از موضوعات بسیار گسترده ی قرآنی است . جای جای قرآن سخن از حوادث وحشتناک قیامت است. آیات فراوانی با ترسیم صحنه های دهشت بار قیامت، سعی در توجه و تنبّه و نیز ایجاد انگیزه لازم برای بهتر زیستن دارند؛ و چنین است که انسان با تصویر آن صحنه ها و حوادث به دنبال راهی است تا در آن هنگام، از این گونه «اضطراب» ها ایمن باشد. بدین سان، آرامشی که در آن لحظات حسّاس نصیب فردی می شود، بسیار ارزشمند خواهد بود. و چه زیبا و ضروری است ، موجبات چنین آرامشی را از زبان قرآن بشنویم. قرآن ، وعده آرامش می دهد؛ و این خود، از جایگاه ویژه رفع «اضطراب» حکایت می کند .
«إِنَّ الَّذینَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَی أُولئِکَ عَنهَا مُبعَدُونَ(101)…لَا یَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَکبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ المَلائِکَهُ هَذَا یَومُکُمُ الَّذِی کُنتُم تُوعَدونَ». انبیا/101و103
«کسانی که از پیش از جانب مادر حق آنان نیکی مقرر شده است، آنان از آن دور داشته شوند…بیم بزرگ آنان را اندوهگین نکند و فرشتگان به استقبال آنان آیند و (گویند)این همان روزتان است که به شما وعده داده شده بود ».
«مَن جَاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ خَیرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ امِنُونَ». نمل /89
«هر کس که کار نیکی پیش آورد، او را پاداشی است بهتر از آن؛ و آنان از هراس در آن روز ایمن هستند ».
«وَ لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ عِندَهُ إِلَّا لِمَن أَذِنَ لَهُ حَتَّی إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِم قُلُوبِهم قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُم قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ العَلِیُّ الکَبیِر».سبأ/23
«و شفاعت نزد او سودی ندهد، مگر درباره کسی که برای او اجازه دهد؛تا چون هراس از دلهای ایشان برطرف شود، گویند پروردگارتان چه گفت؟گویند حق؛و او بلنده رتبه بزرگ است ».
«یَا عِبَادِ لَا خَوفٌ عَلَیکُمُ الیَومَ وَ لَا أَنتُم تَحزَنونَ».زخرف/68
«ای بندگانم امروز نه بیمی برشماست و نه اندوهگین شوید».

6.آرامش و آثار آن

درباره پیامدها و اثار آرامش در فصل آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت و در این قسمت تنها به جهت بیان توجه قرآن به این بعد از ابعادِ رفع «اضطراب»آیاتی از این موضوع را مرور می کنیم:

افزایش ایمان

«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکینَهََ فِی قُلُوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدَادُوا ایِماناً وَ لِلهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ کانَ اللهُ علیماً حَکیماً».فتح/4
«هموست که آرامش را در دلهای مومنان جای داد، تا ایمانی برایمانشان بیفزاید؛ و سپاههای آسمانها و زمین خداوند راست؛ و خداوند دانای فرزانه است ».

اعتراف به حق

«وَ رَبَطنَا عَلَی قُلُوبِهِم إِذ قامُوا فَقَالُوا رَبُنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ لَن نَدعُوَ مین دوُنِهِ إِلَهاً لَقَد قُلنَا إِذاً شَططاً».کهف/14
«و دلهایشان را استوار داشتیم که برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است ما جزاو خدایی نمی پرستیم که در آن صورت هر چه بگوییم باطل گفته ایم ».

حفظ اسرار

«وَ أَصبَحَ فُؤادَ أُمِّ مُوسیَ فَارِغاً إِن کَادَت لَتُبدِی بِهِ لَولَا أَن رَبَطنَا عَلَی قَلبِهَا لِتَکُونَ مِنَ المُؤمِنینَ»
قصص/10
«و دل مادر موسی به کلی [از امید و شکیب] خالی شد، چنانکه اگر دلش را گرم نمی کردیم که از باوردارندگان باشد، نزدیک بود راز او را آشکار کند».

7.رفع«اضطراب»،پیامد اعمال نیک

خداوند در آیات فراوانی، رفع «اضطراب» و دلهره را به عنوان پیامد و نتیجه ای برای اعمال و کارهای نیک بیان می کند. اعمالی که خود اساس شریعت را تشکیل می دهد. لذا رفع«اضطراب» که ثمره چنین اعمالی قرار گیرد به نوعی بیان گر جایگاه فوق العاده آن است . در این قسمت به برخی از این اعمال و ایات مربوط به آنها، اشاره می کنیم :

ایمان به خدا و روز جزا وعمل نیک

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هَادُوا وَ الصَّابئُونَ وَ النَّصَارَی مَن امَنَ بِاللهِ وَ الیَوم الآَخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لاَ یحزَنُونَ».مائده /69
«[از] مؤمنان و یهودیان و صابئین و مسیحیان ، هر کس که به خداوند و روز باز پسین ایمان آورده و نیکوکاری کرده باشد، نه بیمی برآنهاست و نه اندوهگین می شوند».

ایمان، عمل نیک، برپایی نماز و پرداخت زکات

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالحَاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتُوالزَّکَاهَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَ لَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لَا هُم یَحزَنُونَ».بقره/277
«کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند و نماز خوانده اند و زکات پرداخته اند، پاداششان نزد پروردگارشان[محفوظ]است و نه بیمی برآنهاست و نه اندوهگین می شوند».

اظهار ایمان و پایداری

«إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَبشِروُا بِالجَنَّهِ الَّتِی کُنتُم تُوعَدُونَ». فصلت /30
«بیگمان کسانی که گویند پرودرگار ما خداوند است ، سپس پایداری ورزند ، فرشتگان برآنان نازل شوند[و گویند ] که مترسید و اندهگین باشید و شاد شوید به بهشتی که به شما وعده داده می شد ».

انفاق، بدون منّت و اذیّت

«الَّذینَ یُنفِقُونَ أَموالَهُم فِی سَبِیلِ اللهِ ثُمَّ لَا یُتبِعُونَ مَا أَنَفَقُوا مَنّاً وَ لَا أَذیً لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَ لاَ خوَفٌ عَلَیهِم وَ لَا یَحزَنُونَ».بقره/262
«کسانی که اموالشان را در راه خدا می بخشند و به دنبال بخشش خود منت و آزاری در میان نمی آورند، پاداششان نزد پروردگار شان [محفوظ ] است نه بیمی برآنهاست و نه اندوهگین می شوند ».

8.ایجاد «اضطراب»عملی ناشایست

از ابعاد دیگر بحث« اضطراب» که مورد توجه قرآن است، ناصواب بودن ایجاد برخی«اضطراب » ها است. اضطرابی که دلیل منطقی بروجود آن نیست لذا قرآن کریم کسانی را که با شایعه پراکنی، قصد ایجاد رعب و وحشت دارند، تهدید کرده و می فرماید :
«لَئِن لَم یَنتَهِ المُنَافِقُونَ وَ الَّذینَ فِی قُلُوبِهم مَرَضٌ وَ المُرجِفُونَ فِی المَدینَهِ لَنُغریَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لَا یُجَاوِروُنَکَ فِیهَا إِلّا قَلیلاً».احزاب /60
«اگر منافقان و بیماردلان و شایعه سازان در مدینه [از کارهای خود] دست برندارند تو را به ایشان تسلط دهیم و سپس جز اندک مدتی در آن [شهر مدینه]در جوار تو نباشند».

9.اضطراب، جزای کافران

ایجاد دلهره در دل کافران که از پذیرش حق سرباز می زنند و در صدد آسیب رساندن به دیگران و حق مداران می باشند، عملی است که نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و لازم به شمار می رود؛ و قرآن نیز ایجاد دلهره و«اضطراب» را به عنوان جزا و برخوردی با این گونه افراد بیان می دارد که خود روشن گر زاویه ای دیگر از مبحث «اضطراب» قرآنی است:
«سَنُلقِی فِی قُلُوبِ الَّذیِنَ کَفَرُوا الرُّعبَ بِمَا أَشرَکُوا بِاللهِ مَا لَم یُنَزِّل بِهِ سُلطاناً وَ مَأوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئسَ مَثوَی الظَّالِمینَ»آل عمران/151
«زودا که در دل کافران به خاطر آنکه چیزی را شریک خداوند انگاشتند که هیچگونه حجت و برهانی برآن نفرستاده است ، هراس افکنیم و سراو سرانجام آنان دوزخ و جایگاه ستمکاران چه بد است ».
«سَأُلقِی فِی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعبَ فَاضرِبُوا فَوقَ الاَعناَقِ وَ اضرِبُوا مِنهُم کُلَّ بَنَانٍ».انفال /12
«به زودی در دل کافران هراس می افکنم، پس گردنها و سرانگشتانشان را قطع کنید».
«وَ أَنزَلَ الَّذینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِم وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهمُ الرُّعبَ فَریقاً تَقتُلُونَ وَ تَأسِرونَ فَریقاً»احزاب/26
«و آن عده از اهل کتاب را که از آنان[احزاب/گروه مشرکان همدست]پشتیبانی کردند از برج و باروهاشان فرود آورد و در دلشان هراس افکند، چندانکه گروهی از ایشان را می کشتید و گروهی را به اسارت می گرفتید».
«هُوَ الَّذِی أَخرجَ الَّذینَ کَفَرُوا مِن أَهلِ الکِتابِ مِن دِیَارِهِم لِأَوَّلِ الحَشرِ مَا ظَنَنتُم أَن یَخرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُم حُصُونُهُم مِنَ اللهِ فَأَتَاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعبَ یُخرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیدِیهِم وَ أَیدِی المُؤمِنیِنَ فَاعتَبِروُا یَا أُولیِ الأَبصَارِ»حشر/2
«اوست که کافران اهل کتاب [یهودیان بنی نضیر] را از خانه و کاشانه شان در آغاز هنگامه رهسپاری انبوه آواره کرد؛ گمان نمی بردید که بیرون روند، و[خودشان هم]گمان می کردند که دژهایشان باز دارنده آنان در برابر امر و عقوبت الهی است ؛ پس امر [عذاب]الهی از جایی که گمانش را نمی بردند برآنان فرود آمد و در دلهایشان هراس انداخت[چندانکه ] خانه هایشان را به دستهای خود و دستان مؤمنان ویران می کردند؛ پس ای دیده وران عبرت گیرید».

سخن پایانی

گر چه آیات مربوط به موضوع«اضطراب»بسیار فراتر از موارد ذکر شده است-که در پژوهشی مستقل از آن سخن گفته ایم- ولی با نگاهی اجمالی به این موارد تا حدودی جایگاه و اهمیت مبحث«اضطراب»از منظر قرآن روشن می شود، گستره ی مسائل و مباحث مربوط به آن تا اندازه ای نمایان می گردد و این خود می تواند دست مایه ای برای تحقیقات بعدی را فراهم آورد. لذا با توجه به بهره مندی شیوه های درمانی از امتیازات خاص قرآنی، شناخت و معرفی آنها می تواند مرجعی مطمئن برای دانشمندان و گامی موثر در جهت کاهش اضطرابهای موجود به شمار آید .
منبع:تبریز، دانشگاه علوم پزشکی ، قرآن و روانشناسی علوم تربیتی ، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه،1385

 

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید