امام علی علیه السلام ضمن بیان ویژگی های انسان کامل اینگونه می نویسند که: «خوشا به حال کسی که در نزد خود کوچک (و متواضع) است (و در نظر مردم بزرگ و عزیز)»
اخلاق با نفس متواضع
انسان کامل و برخوردار از برترین فضایل اخلاقی عنوانی است که از دیرباز مورد توجه بوده و نه تنها اندیشمندان و فلاسفه در این وادی وارد شده و کتاب هایی نوشته اند بلکه برای عموم مردم هم جاذبه زیادی داشته است و با اینکه صنعت و علوم هر روزه کشف و اختراع تازه ای می آفرینند و لوازم و ابزار جدیدی در اختیار می گذارند ولی همچنان انسان ها هر جا که با خود خلوت کنند و از اسارت وسایل و ابزار برهند و مجال اندیشه و بازگشت به خویشتن خویش را دریابند، در جاذبه این آرمان قرار گرفته و دوست می دارند که اگر بدان جایگاه رفیع نرسیده لااقل سیمای او را به تماشا بنشینند و از حال و هوای او برخوردار گردند.
امام(علیه السلام) نخستین وصف را همان تواضع و فروتنی ذکر کرده است، زیرا می دانیم تکبّر که نقطه مقابل آن است سرچشمه انواع گناهان است. نخستین معصیتی که در زمین شد تکبّر شیطان بود که منشأ همه بدبختی ها برای خود و دیگران گردید.
در بعضی از دعاهای ماه مبارک رمضان همین مضمون به صورت یک دعا و درخواست از خداوند آمده است . مرحوم سید بن طاووس در دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان چنین نقل می کند:
«اللّهُمَّ لاتَکِلْنی إلی نَفْسی طَرْفَهَ عَیْن أبَداً… وَفِی نَفْسی فَذَلِّلْنی وَفی أعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنی ؛
خداوندا! هرگز لحظه ای مرا به خودم وامگذار… و مرا در درون خود کوچک و متواضع کن و در نظر مردم مرا بزرگ دار».
سپس در دومین وصف می فرماید: «و خوشا به حال کسی که کسب و کار او پاک و حلال باشد» وَ طَابَ کَسْبُهُ. می دانیم یکی از عوامل موفقیت و نشاط عبادت و استجابت دعا کسب حلال است تا آنجا که در کتاب شریف کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
«مَنْ سَرَّهُ أنْ یُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ فَلْیَطِبْ مَکْسَبَهُ ؛
کسی که خوشحال می شود از این که دعایش مستجاب گردد باید کسب خود را پاک و حلال کند»شبیه همین معنا با عبارت دیگر از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است:
«مَنْ أَحَبَّ أنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیَطِبْ مَطْعَمَهَ وَمَکْسَبَهُ»
حضرت در سومین وصف می فرماید:
«خوشا به حال کسی که باطن او پاک و صالح است؛ وَصَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ».
صلاح باطن عبارت از خلوص نیت، پاکی فطرت و خیرخواهی برای همه انسان هاست.
از آنجا که اعمال و اقوال انسان تراوشی از صفات درونی اوست، کسی که درونی پاک داشته باشد اعمال و رفتار و اقوالش نیز پاک و شایسته است.
در چهارمین وصف می فرماید:
«و خوشا به حال کسی که اخلاق او نیکو است» ؛
(وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ)«خلیقه» که به معنای خلق و خوست دو گونه تفسیر شده است: بعضی آن را به معنای خلق و خوی باطنی تفسیر کرده اند که اشاره به کسانی است که باطنی پاک دارند و به کسی شر نمی رسانند.
بعضی نیز آن را به معنای برخورد خوب و گشاده رویی با مردم تفسیر کرده اند و معنای دوم مناسب تر به نظر می رسد، زیرا در جمله قبل «صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ» به حسن باطن اشاره شده بود، بنابراین جمله مورد بحث اشاره به حسن ظاهر و برخورد خوب با مردم است.
حُسن خلق به اندازه ای در اسلام اهمیت دارد که در بعضی از روایات، از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان «نصف دین» معرفی شده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّینِ» و در ادامه این حدیث آمده است:
کسی از پیغمبر(صلی الله علیه وآله) سوال کرد: برترین چیزی که خداوند به فرد مسلمانی داده است چیست؟ پیغمبر اکرم فرمود: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنِ». در پنجمین فصل فرموده است:
«و خوشا به حال کسی که اموال اضافی خود را در راه خدا انفاق می کند» ؛
(وَأَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ).
انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان از مهم ترین اموری است که قرآن کریم و روایات اسلامی بر آن تأکید فراوان کرده اند و اگر تنها آیات مربوط به انفاق، جمع آوری و تفسیر شود، کتاب قابل توجهی خواهد شد.
مثلا: قرآن کریم انفاق را به بذر پرباری تشبیه کرده که در زمین مستعدی افشانده شود و از یک تخم، هفتصد تخم یا چند برابر آن عائد گردد:
(مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّه أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَه مِّائَهُ حَبَّه) و در آیه ای دیگر، رسیدن به مقام والای نیکوکاری را مشروط به انفاق از اموالی که مورد علاقه انسان است کرده است:
(لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ).
.جالب این که در حدیثی می خوانیم: پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) دستور داد گوسفندی (برای قربانی و انفاق بر نیازمندان) ذبح کنند (همه آن ـ جز کتف گوسفند ـ را انفاق کردند) پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
چه چیزی از این گوسفند باقی مانده است؟ عایشه گفت: تنها کتف آن ؛ پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«بَقِیَ کُلُّها غَیْرَ کِتْفِها ؛ تمام آن باقی مانده جز کتفش» قرآن نیز می فرماید:
«(مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللهِ بَاق) ؛
آنچه نزد شماست از میان می رود و آنچه نزد خداست باقی می ماند»
.در ششمین جمله می فرماید: «خوشا به حال کسی که سخنان زائد زبانش را نگه می دارد؛
وَأَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ.
فضولات لسان اشاره به سخنان بی هدف و بی دلیلی است که انسان بر زبان جاری می کند که بسیاری از آنها آلوده به غیبت، تهمت، پخش شایعات و گناهان دیگر است. به همین دلیل در دستورات اسلامی، حفظ زبان یکی از مهم ترین نشانه های ایمان و اخلاق شمرده شده است.
ازاین رو، در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می خوانیم:
«لایَسْلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّی یَخْزُنَ لِسانَهُ ؛ هیچ کس از گناهان محفوظ نمی ماند مگر این که زبانش را حفظ کند»
در هفتمین جمله حکمت آمیز می فرماید: «خوشا به حال کسی که آزار او به مردم نمی رسد» ؛
(وَعَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ).
در احادیث مکرّر آمده است که:
با ایمان کسی است که مسلمانان از شر او در امان باشند.آری مطالبی که بیان شد فقط قسمتی از برترین ویژگی هایی است که یک انسان برای تکامل روحی خود و رساندن خویش و دیگران به آرامش باید از آن برخوردار باشد و به نظر می رسد با اینکه کاری سخت و دشوار است اما می توان با اراده و پافشاری بر آنها به این فضائل دست پیدا کرد.