نویسنده:محمد حیدری
در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام، پدر و مادر از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در آیات و روایات، احترام به پدر و مادر از گستره ای چنان وسیع برخوردار است که گویی مرزی ندارد و در هر شرایطی این حرمت باید حفظ شود. وقتی که از نبی گرامی اسلام درباره حقوق والدین بر گردن فرزندان سؤال شد، ایشان فرمودند: «پدر و مادر، بهشت تو و دوزخ تو هستند.» گویا تنها عامل برای رسیدن به سعادت یا شقاوت اخروی، نحوه رفتار با والدین است. قرآن کریم هم در مورد پدر و مادر روش منحصر به فردی در پیش می گیرد به گونه ای که در هیچ مسأله ای، با این کیفیت برخورد نکرده است. قرآن در 4 مورد (سوره های اسراء آیه 23، بقره آیه83، نساء آیه 36 و انعام آیه 151) احسان به والدین را در کنار سفارش به توحید قرآن می دهد (1) تا بفهماند ارزش احسان به والدین، هم پایه یکتاپرستی است و بدرفتاری با آنها نیز در حد شرک به خدای متعال است. نقل شده دو برادر بودند که هر شب یکی از آنها در خدمت مادرشان بود و دیگری به عبادت مشغول می شد. یک شب، برادری که باید پرستار مادر می شد به دیگری گفت : امشب را هم تو از مادر مراقبت کن و اجازه بده من به عبادت خدا بپردازم. برادرش قبول کرد. او در حین عبادت، وقتی سر به سجده نهاده بود، ناگهان خوابش برد. در عالم رؤیا، ندایی شنید که برادرت را آمرزیدیم و تو را هم به خاطر او بخشیدیم. عرض کرد: من در حال عبادت خدا هستم و او در خدمت مادر است. ندا آمد : آنچه را تو می کنی، ما از آن بی نیازیم ولی مادرت از خدمت برادرت بی نیاز نیست.» خداوند شکر خودش را هم با تشکر از پدر و مادر همراه کرده آنجا که می فرماید : «شکر مرا و پدر و مادرت را به جای آور»(2) از این آیه فهمیده می شود همانطور که نعمت های الهی قابل اندازه گیری نیستند و کسی نمی تواند کاملاً شکر آنها را به جا آورد، حقوق پدر و مادر هم توسط فرزندان هیچ گاه به طور کامل ادا نخواهد شد. در روایتی از رسول الله (صلی الله علیه و آله )می خوانیم : «اگر به تعداد شن های کوه ها و قطرات بارانی که از ابتدای خلقت عالم تاکنون باریده است به مادرت خدمت کنی، با یک روز که او تو را در رحمش حمل نموده مساوی نمی شود».(3)
بوسه بر کف پای پدر
آیت الله مرعشی نجفی می فرمایند : زمانی که در نجف بودیم، یک روز مادرم فرمودند : پدرت را صدا بزن تا برای نهار بیاید. حقیر به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است. مانده بودم چه کنم، از طرفی می خواستم امر مادر را اطاعت کنم و از طرف دیگر نمی خواستم با بیدار کردن پدر، او را اذیت نمایم. پس خم شدم و لب هایم را بر کف پای پدر گذاشتم و چند بار بوسیدم تا اینکه پدرم بیدار شد. وقتی که این ادب و احترام و علاقه را از من دید، فرمود : شهاب الدین، تو هستی؟ عرض کردم بله. ایشان دو دستش را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود : پسرم! خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد». آیت الله مرعشی که در اکثر علوم اسلامی، صاحب نظر بود، با آن همه تألیفات ارزشمند و شاگردان دانشمندی که تربیت کرده بود و خدمات بی نظیری که به اسلام و تشیع کرده بود، می فرمود : «من هر چه دارم، از برکت آن دعای پدر است.»(4)
البته باید توجه شود که در آیه 15 سوره لقمان تاکید شده که نباید رابطه انسان بر پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی، حاکم بر اعتقاد مکتبی انسان شود. از این آیه استفاده می شود که مرز اطاعت از پدر و مادر تا آنجاست که انسان را به نافرمانی از خداوند نکشاند. تعبیر به «جاهداک» هم در آیه ی، اشاره به این است که پدر و مادر گاه به گمان اینکه سعادت فرزندشان را می خواهند، تلاش و کوشش می کنند که او را به عقیده انحرافی بکشانند. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند و عقیده توحید را با هیچ چیزی معاوضه نکنند. از آنجا که ممکن است این فرمان این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک، باید شدت عمل داشت و بی حرمتی کرد، بلافاصله اضافه می کند که در عین اطاعت نکردن از آنان در کفر و شرک، باید به طرز شایسته ای رفتار کنیم. این رفتار، درست نقطه اصلی اعتدال، و راه پیامبران و مومنان راستین است. بعد می افزاید که مومنان باید راه کسانی را پیروی کنند، که به سوی خداوند باز می گردند؛ چرا که بازگشت همه به سوی خداوند است، و خداوند انسان ها را از کارهایشان آگاه می سازد و طبق آن پاداش و کیفر می دهد. بدین ترتیب هر مسلمانی می تواند خط اصلی را پیدا کند و بدون کمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرد.
در پایان میهمان تفسیر نور می شویم و نکاتی را که در ذیل آیه 23 و 24 سوره اسراء آمده مورد توجه قرار می دهیم، باشد که این آیات نورانی، چراغ هدایتی شوند در دل های ما.
1. فرمان به نیکی به والدین هم چون فرمان توحید، قطعی و نسخ نشدنی است (قضی).
2. از پدر و مادر جدا نشوید و با آنان زندگی کنید (ببلغنّ عندک الکبر).
3. هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب (احساناً… قولاً کریماً).
4. احسان به والدین، تنها مالی نیست، بلکه شامل محبت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشکر، مراقبت و… هم می شود.
5. سالمندان روحشان ظریف تر و توقعشان بیشتر می شود و نیاز بیشتری پیدا می کنند. در این شرایط، حتی «اُف» هم نباید به آنان گفت.
6. چون والدین، به صورت فطری با همه وجود به فرزند احسان می کنند، سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است.
7. توصیه احسان به والدین مخصوص مسلمین نیست و همه بشریت را شامل می شود.
8. در احسان به والدین، مسلمان بودن آنها شرط نیست.
9. گذشته خود، تلخی ها و مشکلات دوران کودکی را که بر والدین تحمیل شده، از یاد نبریم.
منبع: نشریه قدر، شماره 36