عماد الدین طبری در کتاب بشاره المصطفی نقل می کند که روزی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار شاد و خرم وارد بر امیر المؤمنین (علیه السلام) شد بر او سلام کرد. جواب داد. علی (علیه السلام) عرض کرد یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچگاه ندیده بودم مانند امروز شاد و خرم باشید. فرمود آمده ام تو را بشارت دهم. یا علی در این ساعت جبرئیل بر من نازل شد، گفت خدای سلامت می رساند و می گوید علی را بشارت ده شیعیان مطیع و عاصیش اهل بهشتند.
همین که علی (علیه السلام) این سخن را شنید به سجده افتاد آنگاه دست بسوی آسمان دراز نموده عرض کرد پروردگارا! گواه باش بر من که نیمی از حسنات خود را به شیعیانم بخشیدم. امام حسن (علیه السلام) نیز همین کار را کرد. امام حسین (علیه السلام) هم گفت خدایا گواه باش من هم نصف حسنات خود را به شیعیان پدرم بخشیدم.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از من سخاوتمندتر نیستید من نیز نیمی از حسنات خود را به شیعیان علی بخشیدم. خداوند خطاب کرد: کرم شما از من بیشتر نیست من تمام گناهان شیعیان علی را بخشیدم و آمرزیدم.(15)
من میر فلک فقرم و عشق است عسکرم – ارض است سیرگاه و سماوات لشکرم
آلوده ام اگر بکثافات معصیت – آسوده ام چو من ز محبان حیدرم
با دوستی حیدر و اولاد او مرا – کی خوف باشد ز مجازات محشرم
زاهد تو با ولای علی زر چه می کنی – تخویفم از جهنم و احراق آذرم
وز رستخیز خوف نباشد مرا بدل – شافع علی بود چو به درگاه داورم
امروز در دلم چو بود مهر مرتضی – در روز حشر عرش شود سایه سرم
فردا چو سر ز خاک بر آرم من ای ودود – دستم رسان بدامن آل پیمبرم
یا رب گواه باش که از نسل فاطمه (علیها السلام) – هفت است و چهار سرور و هادی و رهبرم
جز بر امام غائب وحی، پور عسکری – پیری و مرشدی نبود هیچ در برم
یا رب ز جرم و معصیتم درگذر که نیست – غیر از امید عفو تو امید دیگرم
15) روضات الجنات، ص 591.