نقش مساجد در جوامع اسلامی(3)

نقش مساجد در جوامع اسلامی(3)

نویسنده:علی رضایی
بر مسلمانان عصر حاضر ـ که عصر بیداری و بازگشت به خویش است ـ فرض و لازم است که فرهنگ مسجد را احیا و زنده کنند و این مراکز روحانی و فرهنگی و عبادی را با همان منزلت واقعی و ماموریت اصلی و فلسفه حقیقی‌اش مطرح سازند، و نیز حوزه‌های علمیه و دانشگا‌ه‌های ممالک اسلامی را با روح توحیدی، و تفکر مبتنی بر خدا‌پرستی و عقیده به مبدأ و معاد و نه بر اساس شرک و کفر و الحاد و اندیشه‌ی صرفاً مادی، تجدید سازمان کنند؛ در غیر این صورت، مساجد ما خلوت‌تر و بی‌رونق‌تر و دانشگاه های ما بی‌محتواتر خواهد شد و در نتیجه دشمنان اسلام و مسلمین و ایادی پست و جیره‌خوار آنان به اغراض پلید و شیطانی خود بیش از گذشته دست خواهند یافت و ملل مسلمان را بیش از پیش به خاک سیاه خواهند نشاند.

مرکز سازماندهی نهضت‌های جهانی اسلام
ملت‌های مسلمان همواره حرکت‌های انقلابی و نهضت‌های رهایی بخش خود را از مساجد آغاز کرده‌اند؛ مساجد همواره کانون‌های الهام بخش برای مردم ظلم ستیز بوده است، ‌به خصوص در تاریخ نهضت‌های اسلامی که در ایران شکل گرفته است به طور قطع هسته‌ی مرکزی همه‌ی آنها در مساجد تکوین یافته است. اینک به ذکر چند نمونه می‌پردازیم:
الف) ‌قیام سربداران
در نیمه‌ی اول قرن هشتم هجری قمری که حکومت مغول پس از قتل عام‌های وسیع چنگیز و هولاکو مردم ایران را به یأس و ذلّت و ضعف تسلیم کرده بود و خواسته‌های چنگیز، ‌قانون بود و شمشیر دژخیمی مجری قانون، ‌خان‌های مغولی و صحرا گردان و افسران و رؤسای طوایف محلی، هر یک منطقه‌ای را به صورت اقطاع یا تیول در چنگ خود گرفته با قساوت هولناکی دهقانان را برده‌وار به بند کشیده بودند و در شهر‌ها نیز علمای مذهب یا در خدمت حکام مغول در آمده بودند و یا لباس زهد و تصوف پوشیده به انزوای خانقاه‌ها خزیده بودند و غیر مستقیم جاده صاف کن تجاوز و زمینه‌ساز جنایت شمرده می‌شدند و مردم را در زیر تازیانه‌ی جلادان و چپاولگران مغولی تنها گذاشته بودند، در این هنگام یک فقیه انقلابی به نام « شیخ خلیفه»،‌ مسلمان‌وار، ‌در جستجوی حقیقت برمی‌خیزد و از همه‌ی مدعیان معروف آن عصر، سراغ می‌گیرد، نخست نزد «بالوی زاهد» می‌رود تا راه نجات را در مکتب پارسایی و آزادی او بیابد، زهد را سکوت در برابر ظلم می‌بیند و چه بی‌شرمی و بی‌رحمی و خود‌خواهی زشتی که انسانی در پیرامونش ضجه‌ی اسیران و نعره‌ی جلادان و فقر گرسنگان و تازیانه‌های ستم را بر گُرده‌ی بیچارگان ببیند و بشنود و به جای آنکه به نجات آنان برخیزد، خود به تنهایی، در طلب نجات خود و کسب بهشت باشد.
«شیخ خلیفه» آن چیزی که به دنبالش بود، در محضر «شیخ بالوی» زاهد آملی، نمی‌یابد و با نفرت از او می‌گریزد و نزد «شیخ زکی الدین علاء‌ الدوله سمنانی» می‌رود که آوازه‌ی معرفت و پیشوایی طریقت او در تصوف، همه جا پیچیده بود، تصوف را نیز چون زهد، مذهب فرار از واقعیت‌ها و مسئولیت‌ها و پشت کردن به سرنوشت مردم و نادیده گرفتن ستم‌ها و قساوت‌ها می‌یابد؛ او را می‌بیند که دلی نازک و احساسی لطیف و روحی متعادل دارد، اما چگونه است که سیل خونی که مغول بر این ملک جاری کرده است و زوالی که اسلام و مردم را تهدید می‌کند، آرامش روح و صفای دل او را اندکی کدر نساخته است. گمشده‌ی خود را نزد او نیز نمی‌یابد، چنانکه روزی شیخ «علاء الدوله سمنانی» از وی می‌پرسد: «ای شیخ آنچه من می‌طلبم از این مذهب‌ها بالاتر است».[1] از او نیز به نفرت می‌گریزد و به خدمت «شیخ الاسلام امام غیاث الدین حموی» به «بحر آباد» می‌رود ولی در بحر آباد نیز به خواسته‌ی خود نمی‌رسد و لذا رخت سفر می‌بندد و در لباس «درویش» ساده، تنها و غریب به سبزوار می‌آید. در «مسجد جامع» شهر خانه می‌کند و آنجا به وعظ می‌پردازد، سخنانش خلق کثیری را به سوی او می‌کشاند و بسیاری از افراد مرید و پیرو او می‌شوند؛ ‌به این ترتیب، آوازه‌ی شهرتش در اطراف و کنار می‌پیچید و صاحبان قدرت را به وحشت می‌اندازد؛ ‌از این رو صاحبان قدرت در دو بعد سیاسی و عقیدتی به مبارزه با او برمی‌خیزند، لکن «شیخ خلیفه» همچنان به کار خود مشغول و به تعلیم و تعالیم خود که عمدتاً قیام علیه ستمگران بود می‌پردازد و سر انجام علمای درباری که دست در دست حکام مغول داشتند، فتوایی صادر می‌کنند، با این مضمون که: «شخصی در مسجد ساکن است و حدیث دنیا می‌گوید و چون منعش می‌کنند، اثری نمی‌پذیرد و اصرار می‌نماید، این چنین کسی واجب القتل باشد یا نی؟ و اکثر فقهای رسمی زمان جواب می‌دهند که: باشد».[2] صورت فتوا را به نزد سلطان «ابو سعید» می‌فرستند تا بر آن صحه بگذارد. لکن ایلخان از این کار سرباز می‌زند و جواب می‌دهد:‌«من دست به خون درویشان نمی‌آلایم، حکام خراسان به موجب شرع شریف عمل نمایند».[3] حکام و عمّال آنها در کار خود شدت عمل نشان می‌دهند و در صدد قتل شیخ بر می‌آیند، ‌ولی مریدان «شیخ» مانع از این کار می‌شوند، از سوی دیگر آوازه‌ی تعالیم شیخ مردم را به سوی او می‌کشد و هر روز بر عدّه‌ی پیروان او افزوده می‌شود. ارادت «شیخ حسن جوری» که به هر حال خود وزنه‌ای در منطقه محسوب می‌شد به اعتبار «شیخ خلیفه» و عدّه‌ی پیروان او می‌افزاید؛ اما صاحبان قدرت دست از او برنمی‌دارند و هر لحظه برای از بین بردن وی به طرح نقشه‌ای می‌پردازند و سر انجام در خفا دسیسه کرده و یک روز قصد خود را عملی می‌سازند.
«و در این اثنا ناگاه بامدادی به مسجدی که شیخ خلیفه می‌بود در آمدند ریسمانی بر ستون بسته دیدند و شیخ «خلیفه» از آن به حلق آویخته خشتی چند در پاس ستون بر یکدیگر نهاده، چنانکه پای بر آن خشت‌ها نهند و گردن به آن ریسمان رسد. بعضی را ظن آن شد که شیخ قصد خود کرده و اتباع او گفتند: منازعان، او را قصد کرده‌اند. فی الجمله کیفیت آن معلوم نشد».[4] لکن کیفیت معلوم بود. کار، کار معاندان و دشمنان سیاسی و عقیدتی «شیخ خلیفه» بود که سر انجام پس از کوشش‌های فراوان به اهداف خود رسیدند.
پس از او بی‌درنگ شاگرد وی «شیخ حسن جوری» کارش را ادامه داد. وی ابتدا اعلام بسیج سپس سازماندهی کرد و مبارزه را مخفی ساخت و خود در شهر‌ها گردید و دست به هجرت زد و همه جا بذر آگاهی و انقلاب را بر مبنای تشیع پاشید.
ب) نهضت مشروطه در ایران
در نهضت مشروطه نیز «مساجد» نقش بسیار حساسی در انسجام و حرکت مردم داشت. روحانیت مبارز و انقلابی با سخنان دلنشین و افشاگرانه‌ی خود مردم را در صفوف متحد از مساجد به سوی میادین مبارزه و انقلاب رهبری کردند، مساجد کانون‌های آگاهی بخش و ایام محرم و عاشورا و ماه مبارک رمضان نقطه‌ی عطفی در تاریخ مبارزات مردم بوده است.
ج) انقلاب اسلامی ایران
به طوری که اشاره شد،‌در صدر اسلام، حرکت‌ها از مسجد آغاز و در مسجد سازماندهی می‌شد و نیروها از مسجد بسیج می‌شدند، به این ترتیب نهضت و انقلاب همواره با مسجد،‌پیوندی استوار و جاودانه دارد.
با الهام از این تفکر بنیادی اسلامی، ملت مسلمان ایران در جریان «انقلاب اسلامی»، بویژه در سال قبل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب،‌با تأکید رهبر عظیم الشأن انقلاب، یعنی امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ بر حضور فعال در مساجد، مسجد‌ها حالتی پر تحرک و سر نوشت ساز یافت و به دوران صدر اسلام باز‌گردانیده شد و روحانیت مبارز در سنگر محراب و منبر به تبیین تفکر سیاسی اسلام و نشر اهداف نهضت و افشاگری در زمینه‌ی فجایع رژیم ستمشاهی و آثار شوم سلطه‌ی خارجی و توطئه‌های استکبار جهانی به ویژه آمریکا و صهونیسم پرداخت،‌و با بازگو کردن بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها و سخنان رهبر اسلام،‌ آگاهی مردم را درباره‌ی آرمان‌های اسلامی و فجایع رژیم شاه رشد و تعمیق بخشید.
مساجد در سراسر ایران موقعیتی سازنده و جایگاهی مقدس پیدا کرد و جاذبیت و مرکزیت سیاسی و عبادی خود را باز یافت، با این تحول عمیق، که خود باز‌گشتی به دوران شکوهمند صدر اسلام و سیره‌ی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ بود، نقش سرنوشت سازی در ایجاد وحدت و یک‌پارچگی طبقات گوناگون ملت و همدلی نیرو‌های انقلابی در مسیر اهداف و آرمان‌های مقدس انقلاب اسلامی، ایفا کرد.

مسجد پایگاه ارتباطی متناسب با جوامع اسلامی
به خوبی می‌دانیم که کارکرد وسایل ارتباط جمعی در برقراری هر چه عمیق‌تر ارتباط با انسان ـ به صورت مهمترین مخاطب ـ خلاصه و متمرکز می‌شود. اگر چنین باشد، باید ببینیم مسجد، به عنوان پایگاهی ارتباطی و بسیار مهم، چه نقشی در افزایش پیوند‌های انسانی و توسعه‌ی فرهنگ اسلامی ایفا کرده است.
در تبیین این قسمت از این نوشتار به ذکر نکاتی تأمل‌زا به این شرح می‌پردازیم:
1) اصولاً تمامی وسایل ارتباط جمعی، نوعی ارتباط غیر حضوری را با مخاطب برقرار می‌سازند و این ارتباط غیر حضوری، علی‌رغم جذابیت‌‌های فراوانش حالتی تصنعی داشته و لزوماً دارای ارتباطی عمیق با مخاطبان نیست.
2) در تمامی نظریه‌های ارتباطی تاکنون، رسانه‌های جمعی، وظیفه‌ی اطلاع رسانی و ارسال پیام داشته‌اند؛ در این بینش،‌ می‌باید افکار عمومی به سمتی خاص،‌که نهاد‌‌های سیاسی و حکومت‌های قدرتمند و غالب دنیا طالبند، سوق داده شود و رفتار جمعی بر اساس الگو‌هایی که عرضه می‌شود، شکل گیرد و نهایتاً ثبات اجتماعی در تحقق اهداف سرمایه‌داری جهانی حفظ شود.
بدیهی است در این نظریه‌ها، انسان، ابزاری بیش نیست ولی دیدگاه رسانه‌ای اسلام انسان را نه تنها به عنوان مخاطبی که پیامی به اطلاع او می‌رسد، بلکه به منزله‌ی مخاطبی که آگاهی و به ویژه تعالی او همواره مدّنظر است، می‌نگرد، پس، فرق است میان تعالی آموزش و تربیت انسان تا به دست گرفتن تنها افکار عمومی او.
3) ‌نفوذ در قلب‌ها و در افکار، به مراتب اقتداری افزون‌تر در افکار می‌سازد.
رسانه‌های جمعی مورد تأکید فرهنگ اسلامی، که عمدتاً بر نقش رسانه‌ای مسجد و خطابه و ارتباط‌ها و پیوند‌های حضوری (و تشکل‌های ارتباطی خاص) انگشت می‌گذارد و البته وسایل و تکنیک‌های نوین را هم نفی نمی‌کند و می‌پذیرد، در این نکته‌ی حکمت آمیز هدایتی خلاصه می‌شود، زیرا در این مدل ارتباطی، انسان با انسان حضوراً در ارتباط است و این شیوه‌ی ارتباط، در تصرف قلب‌ها و تسخیر افکار به مراتب مؤثر‌تر است.
4) ‌مسجد و خطابه، بر فرهنگ شنیداری تأکید دارد، بدیهی است در جوامع اسلامی که کماکان از تحولات فرهنگ دیداری آثار مهمی دیده نمی‌شود، مسجد و خطابه با استفاده از فرهنگ شنیداری مؤثر‌ترین پیام ‌رسان است. ضمن آنکه مسجد به عنوان پایگاه و رسانه‌ی ارتباطی مهم، از هر دو حالت می‌تواند به طور بالقوه برخوردار باشد. برای نمونه اگر مساجد در زمانی که درصد مردم با سواد جامعه‌ی مورد نظر ما به حدی رسید که به ناچار می‌باید پاسخگوی نیاز‌های فرهنگی آنان، به ویژه در زمینه‌ی کتاب و و رسانه‌های دیداری مثل سینا، تئاتر و امثال آن باشد، به سهولت می‌توان کتابخانه و کانون‌های فرهنگی را در مساجد تشکیل داد و تقویت کرد، ولی نکته‌ی جالب این است که مخاطب آمده است و مسجد چون کانون هدایت انسان در بستر اجتماع و از جاذبه‌‌های معنوی فراوانی برخوردار است،‌ اثر خود را بر مخاطبانش می‌گذارد.

نتیجه گیری
در عصر تحول شگرف ارتباطات قرار گرفته‌ایم، عصری که از آن به «عصر دهکده‌‌ی جهانی» یاد می‌شود، نه می‌بایست یکسره مرعوب این تحولات شد و نه از کار فرهنگی تبلیغی و ارتباطی عظیمی که در این مقطع حساس تاریخی بر دوش مبلغان و علما و خطبا و عناصر فرهنگی نهاده شده است،‌غفلت ورزید. ماندگاری فرهنگ اسلامی به حفظ این تلاش و افزوده‌تر شدن بستگی تام پیدا کرده است.
در دنیای ارتباطات، تحولات تکنیکی یک پایه‌ی این تحول محسوب می‌شوند، ولی دنیا با فرو‌‌پاشی مکتب‌ها و بحران فرهنگی و انحطاط اجتماعی، پیام و فرهنگی درست برای رفع نیاز‌های انسان معاصر در دست ندارد. اهمیت اسلام و فرهنگ آن و توجه یکجا به نقش رسانه‌های امروزی و مساجد به عنوان مدل ارتباطی و رسانه‌ای سنتی در جوامع اسلامی،‌ نباید نادیده انگاشته شود.
کارکرد رسانه‌ی ارتباط جمعی، با همه‌ی تحولات تکنیکی،‌زمانی قرین توفیق قلمداد می‌شود که بتواند عمیق‌ترین ارتباط و پیوند را با مخاطب خود برقرار سازد. مساجد در پیشرفت و پیروزی انقلاب اسلامی سال 57،‌ نشان دادند که می‌توانند چنین ارتباطی را برقرار ساخته و نقش هدایتی و رسانه‌ای خود را ایفا کنند.
ویژگی‌های منحصر به فرد مسجد، در قالب پایگاه‌های ارتباطی مهم به هیچ وجه نباید در دنیای امروز فراموش شود، بلکه این پایگاه همواه می‌تواند در تقویت فرهنگ شنیداری و دیداری مردم و مخاطبانش بسیار مؤثر باشد؛ ماندگاری فرهنگ اسلامی تاکنون به لحاظ پویایی و تحرک این کانون‌های سازماندهی حرکت‌های اجتماعی و توده‌ای مردم بوده است. در آینده هم یکی از عوامل و متغیر‌های مهم این ماندگاری ما تحرک همین پایگاه‌هاست

پی نوشت:

[1] . میرخواند، روضه الصفا، ج5، ص605.
[2] . حافظ ابرو، مجموعه، زبده التواریخ، میرخواند، روضه الصفا، ج5، ص605.
[3] . حافظ ابرو، جغرافیا، وزبده التواریخ، میرخواند، روضه الصفا، ج5، ص605.
[4] . حافظ ابرو، مجموعه، زبده التواریخ، مجمل، ج3، ص42.
منبع: جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید