عهد جدید، تاریخ نگارش و نویسندگان (3)

عهد جدید، تاریخ نگارش و نویسندگان (3)

نویسنده:عبدالرحیم سلیمانى

نوشته هاى منسوب به یوحنا

بررسى مؤلف یا مؤلفان و نیز تاریخ نگارش نوشته هاى منسوب به یوحنا از این جهت اهمیت دارد که غیر از رساله هاى پولس، تنها نوشته هایى در عهد جدید هستند که الهیات و مسیح شناسى عیسى خدایى را ترویج مى کنند. بنابراین، نوشته هاى عیسى خدایىِ عهد جدید به دو نفر منسوب اند: پولس و یوحنا. حال این سؤال پیش مى آید که آیا این دو دسته نوشته دو منشأ جدا داشته اند یا این که یکى از آنها تحت تأثیر دیگرى بوده است؟ در عهد جدید، انجیل چهارم، سه رساله و کتاب مکاشفه به یوحنا منسوب اند، که اینک به بررسى آنها مى پردازیم.

الف) انجیل به روایت یوحنا

انجیل چهارم با سه انجیل دیگر بسیار متفاوت است. علاوه بر این که تنها انجیلى است که الهیات عیسى خدایى را ترویج مى کند، از نظر سبک نگارش و ترکیب و مطالب با اناجیل دیگر بسیار متفاوت است. در این انجیل مَثَل وجود ندارد; در حالى که به گفته سه انجیل دیگر، حضرت عیسى بسیارى از مطالب را در قالب مَثَل بیان مى کرده است. تعداد اندکى معجزه، یعنى هفت عدد، در آن نقل شده، که پنج عدد آنها در اناجیل دیگر موجود نیست. نیز سخنان و مراودات حضرت عیسى در این انجیل با سه انجیل دیگر متفاوت است. از این رو، تحقیق درباره وثاقت این انجیل از نظر نویسنده، منبعى که از آن استفاده کرده، و تاریخ نگارش آن، اهمیت ویژه اى یافته است.

تاریخ نگارش انجیل یوحنا

چه در سنّت مسیحى و چه در میان محققان امروزى، کمتر کسى در این مطلب شک کرده است که در میان چهار انجیل موجود در مجموعه عهد جدید، انجیل یوحنا از نظر تاریخى آخرین است. بنابراین، آنچه توماس میشل درباره نظر دانشمندان مسیحى درباره تاریخ نگارش این انجیل گفته است، صحیح به نظر نمى رسد:
اما دانشمندان در مورد تاریخ نگارش آن انجیل یوحنا اختلاف دارند، و سالهایى که حدس زده شده، از 65 تا 90 را شامل مى شود، که البته تاریخ اول (یعنى سال 65) را ترجیح داده اند.
چنان که گفته شد، کسانى که تاریخ نگارش این انجیل را به قبل از سال 70 میلادى برگردانیده اند، بسیار نادرند.

نویسنده انجیل یوحنا

چه کسى انجیل یوحنا را نوشته است؟ نویسنده اى مسیحى به نام کشیش دکتر فهیم عزیز، به این سؤال چنین پاسخ مى دهد:
این سؤال مشکل است، و جواب به آن بررسى و تحقیق گسترده اى را مى طلبد، و غالباً به این عبارت ختم مى شود که غیر از خداى یگانه هیچ کس نمى داند چه کسى این انجیل را نوشته است.
از پایان قرن دوم میلادى به بعد، اعتقاد غالب در کلیساى مسیحى این بوده است که این انجیل به دست یوحنا، پسر زِبدى، که یکى از حواریون بوده، نوشته شده است;
یوحنا، پسر زبدى، از حواریون است، و نام او همه جاى عهد جدید همراه نام حواریون آمده است. او از اولین کسانى است که به حضرت عیسى ایمان آورده است. او با برادرش یعقوب، همراه پدرشان زبدى، مشغول تعمیر تور ماهیگیرى خود بودند که حضرت عیسى آن دو برادر را دعوت کرد و آنها در پى آن حضرت رفتند.
براى اثبات این قول عمدتاً دو شاهد اقامه شده است: یکى از درون خود کتاب و دیگر از خارج آن و شهادت دیگران. از برخى قسمتهاى این کتاب حدس زده مى شود که این انجیل باید به دست یکى از همراهان حضرت عیسى نوشته شده باشد. اما عمده این موارد حدسى است. تنها باب آخر انجیل یوحنا علایمى درباره نویسنده به دست مى دهد که بسیار مفیدند. در این باب از شاگردى سخن رفته است که عیسى به او محبت مى نمود.
با بررسى خود انجیل یوحنا و اناجیل دیگر به دست آورده اند که این شاگرد محبوب ـ که احتمالا بسیار جوان یا حتى کودک بوده است که در هنگام شام آخر به سینه حضرت عیسى تکیه داده ـ همان یوحنا پسر زبدى بوده است. اما مشکل این است که بسیارى معتقدند باب آخر بعداً و به دست شخص دیگرى نوشته شده است; و اگر این باب حذف شود، از درون خود کتاب نمى توان شاهد محکمى براى تعیین نویسنده آن پیدا کرد.
دلیل دیگر شهادتى است که ایرنئوس در حدود سال 180 میلادى از پلیکارپ ـ که اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم مى زیسته و شاگرد یوحناى حوارى بوده است ـ نقل مى کند; و آن شهادت این است که یوحناى حوارى نویسنده انجیل سوم است.
دانشمندان این دلیل را هم رد مى کنند و مى گویند به شهادت ایرنئوس نمى توان اعتماد کرد، چون قبل از او و در اواسط قرن دوم ژوستین شهید از یوحناى رسول سخن مى گوید و درباره او مطالبى مى نویسد، اما هیچ ذکرى از انجیل او نمى کند; در حالى که کتاب مکاشفه را به او نسبت مى دهد. پس نویسنده انجیل چهارم فردى غیر از یوحناى رسول است.
یوسبیوس که در اوایل قرن چهارم مى زیسته، از پاپیاس ـ که در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم مى زیسته ـ نقل مى کند که در این زمان یوحناى دیگر که به «پیر» معروف بوده، در اَفَسُس زندگى مى کرده است. عده اى از محققان جدید مى گویند که در واقع یک یوحنا در اَفَسُس مى زیسته، که همین یوحناى پیر بوده، و او انجیل چهارم را نوشته است، و بعداً با یوحناى رسول مشتبه شده است.
دلیل دیگرى که براى رد انتساب این انجیل به یوحناى حوارى آورده مى شود، این است که اگر یوحناى حوارى نویسنده این انجیل است، پس چرا این اندازه با سه انجیل دیگر متفاوت است؟ آیا مى توان گفت که دو نفر که شاهد یک ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند، این اندازه متفاوت نقل مى کنند؟
دلیل دیگر این است که انجیل چهارم پُر از مضامین فلسفى و یونانى است; و به گفته کتاب اعمال رسولان (4:13)، یوحنا فردى عامى و بى سواد بوده است. بنابراین، او نمى تواند نویسنده این انجیل باشد.
این ادله باعث شده است که اکثر مفسران کتاب مقدس نسبت این انجیل را به یوحنا نپذیرند. بنابراین، بهتر است مانند فهیم عزیز بگوییم تنها خدا مى داند چه کسى انجیل چهارم را نوشته است.

منشأ انجیل یوحنا

از آنچه گذشت، معلوم گردید که انجیل چهارم به دست فردى نامشخص، در حدود پایان قرن اول، نگاشته شده است. بنابراین، به احتمال قوى اناجیل دیگر، که احتمالا چند دهه زودتر نوشته شده اند، در اختیار نویسنده بوده است. از این گذشته، حتماً رساله هاى پولس، که از نیم قرن جلوتر در کلیساها خوانده مى شده اند، در اختیار او بوده اند.
اما این کتاب با دیگر اناجیل و حتى رساله هاى پولس متفاوت است، چون عناصر بسیارى از فلسفه یونان در آن مشهود است. از این رو، ویل دورانت مى گوید: «انجیل چهارم از فلسفه یونان مایه گرفته است.» نیز مى گوید: «با در نظر داشتن همه آنچه گفته شد، اگر یک بار دیگر مقدمه انجیل چهارم را بخوانیم و به جاى واژه «کلمه»، که ترجمه لوگوس یونانى است، خود لوگوس را بگذاریم، فوراً درمى یابیم که نویسنده به فیلسوفان پیوسته است.»
با این حال، این انجیل با رساله هاى پولس، از جهت الهیات و مسیح شناسى، درست مانند هم هستند، و هر دو از مسیح شناسى عیسى خدایى پیروى مى کنند. بنابراین، با توجه به این که مسیح شناسى عیسى خدایى به پولس منسوب است و رساله هاى پولس حدود نیم قرن پیشتر نوشته شده اند، طبیعى است که مانند بسیارى دیگر بگوییم نویسنده انجیل چهارم، الهیات و مسیح شناسى پولسى را گرفته است، ولى آن را در قالب خاصى ریخته است. همان طور که فیلون اسکندرانى یهودیت را به گونه اى بیان مى کرد که براى یونانیان قابل فهم باشد، نویسنده انجیل چهارم نیز مسیحیت را طورى بیان مى کند که براى یونانیان قابل فهم باشد. بنابراین، او اصطلاحات و قالبها را از فلسفه یونان مى گیرد و الهیات پولسى را در آن مى ریزد.

ب) رساله هاى یوحنا

در عهد جدید سه رساله به یوحنا منسوب است: رساله نخست خطاب به فردى خاص نیست و عمومى است. رساله دوم خطاب به خاتون برگزیده و فرزندانش است، که گاهى گفته مى شود مقصود از خاتون برگزیده، همان کلیساست.
اعتقاد کلیساى مسیحى بر این بوده است که این سه رساله را همان نویسنده انجیل چهارم، یعنى یوحنا پسر زبدى، نوشته است. بنابراین، محققان جدید این رساله ها را هم به یوحناى پیر، نه یوحناى حوارى، نسبت مى دهند. البته اگر ثابت شود که این سه رساله و انجیل چهارم را یک نفر نوشته است، در رساله هاى دوم و سوم، شواهدى ظنى وجود دارد که نویسنده یوحناى پیر بوده است; از جمله این که هر دو رساله با این عبارت آغاز مى شود: «من که پیرم…0» این تعبیر نشان مى دهد که نویسنده با عنوانِ «پیر» معروف بوده است.
یوسبیوس از پاپیاس نقل مى کند که در آن زمان در اَفَسُس دو نفر به نام یوحنا مى زیسته اند: یکى یوحناى حوارى، و دیگرى یوحناى پیر. محققان جدید مى گویند در واقع یک یوحنا در اَفَسُس مى زیسته، که همان یوحناى پیر بوده است، و بعداً با یوحناى حوارى مشتبه شده است. در صورتى که این تحلیل درست باشد، باید بگوییم اگر رساله دوم و سوم یوحنا را همان کسى نگاشته که انجیل چهارم و رساله اول را، پس گفته محققان جدید درباره هر چهار کتاب تقویت مى شود، چون کلمه «پیر» ظاهر در این است که او معروف به این نام بوده است.
سنّت مسیحى زمان و مکان نگارش این رساله ها را اواخر عمر یوحنا، یعنى پایان قرن اول، و در شهر اَفَسُس مى داند. اما مشخص نیست که این رساله ها زودتر نوشته شده اند یا اناجیل.

ج) مکاشفه یوحنا

این کتاب از یک مکاشفه سخن مى گوید و مسائل آخر الزمان را پیشگویى مى کند; و از این جهت، با بقیه قسمتهاى عهد جدید متفاوت است. پس بحث درباره تاریخ و مکان نگارش این کتاب و نویسنده آن اهمیت کمترى دارد. درباره نویسنده این کتاب از قدیم اختلاف بوده است، و اکثر دانشمندان نویسنده این کتاب را غیر از نویسنده انجیل چهارم و سه رساله یوحنا مى دانسته اند.
درباره نویسنده این کتاب چند نکته را باید در نظر گرفت: 1. خودِ کتاب مى گوید نام نویسنده یوحناست;
یوحناى حوارى یک فرد عامى و غیرعالم است، که در فرهنگ یهودى رشد کرده است. همه شواهدى که گفته شد، بر این فرد منطبق است. احتمال دارد او نویسنده کتاب مکاشفه باشد; برخلاف انجیل چهارم و رساله ها.

دیگر نوشته هاى عهد جدید

تنها چهار رساله کوتاه از عهد جدید معرفى نشده اند، که عبارت اند از: رساله یعقوب، رساله هاى اول و دوم پطرس، رساله یهودا. با توجه به کم اهمیت بودن این رساله ها در عهد جدید، به اختصار به بررسى نویسندگان و تاریخ نگارش آنها مى پردازیم.

الف) رساله یعقوب

شاید بتوان گفت تنها نوشته اى از عهد جدید که صریحاً تعالیم پولس را رد مى کند، رساله یعقوب است. یکى از مهمترین تعالیم پولس این است که انسان تنها با ایمان به مسیح رستگار مى شود، نه با عمل به شریعت. این گفته در رساله هاى پولس، به ویژه غلاطیان و رومیان، بارها تکرار شده است. اما نویسنده این رساله با صراحت تمام این گفته را رد مى کند: «اى برادران من! چه سود دارد اگر کسى گوید ایمان دارم، وقتى که عمل ندارد؟ آیا ایمان مى تواند او را نجات بخشد؟ ولیکن اى مرد باطل! آیا مى خواهى بدانى که ایمان بدون اعمال باطل است؟ آیا پدر ما ابراهیم به اعمال عادل شمرده نشد، وقتى که پسر خود اسحاق را به قربانگاه گذرانید… پس مى بینید که انسان از اعمال عادل شمرده مى شود، نه از ایمان تنها.»
صراحت نویسنده این رساله به گونه اى است که گفته مى شود در مخالفت مستقیم با پولس نوشته شده است.
نویسنده این رساله خود را در ابتداى رساله، یعقوب، غلام عیسى مسیح، معرفى مى کند. سنّت کلیسا بر این است که این یعقوب برادر حضرت عیسى است.
از محتواى رساله معلوم است که نباید قبل از فعالیتهاى تبلیغى پولس نوشته شده باشد. از این رو، برخى مى گویند از آن جا که یعقوب، برادر حضرت عیسى، در سال 66 میلادى فوت کرده است، نمى توانسته به رساله هاى پولس دسترسى پیدا کند، تا این گونه با آنها به مخالفت بپردازد. اما مى توان گفت که حتى اگر رساله ها در دسترس او نبوده است، طبیعى است که تعالیم پولس را ـ که در شهرهاى مختلف قبل از آن زمان تبلیغ شده بود ـ شنیده باشد.
با این که درباره تاریخ نگارش این رساله اختلاف است و برخى تاریخ آن را اوایل قرن دوم دانسته اند، اما بیشتر حدود سال 60 میلادى را ترجیح مى دهند، که با مطالب این رساله نیز مناسب است.

ب) دو رساله منسوب به پطرس

در عهد جدید دو رساله به پطرس رسول منسوب است که بزرگترین حوارى حضرت عیسى به شمار مى رفته است. هر دو رساله با نام پطرس رسول آغاز مى شوند، و چنین مى نماید که نویسنده آنها پطرس حوارى است. رساله اول به کلیساهاى شهرهاى آسیاى صغیر نوشته شده است، و مسیحیان آن منطقه را به صبر و بردبارى دعوت مى کند. البته در لابه لاى آن عباراتى است که با تعالیم پولس بى شباهت نیست، و ادبیات آن با رساله هاى پولس قابل مقایسه است.
سنّت کلیسا این رساله را به پطرس رسول نسبت مى داده است، اما محققان جدید این انتساب را به شدت زیرسؤال برده اند.
رساله دوم پطرس هم مسیحیان را به صبر و بردبارى دعوت مى کند، و حقایقى را درباره ایمان مسیحى به آنها گوشزد مى کند و مسیحیان را از هرزگى و بى بند و بارى برحذر مى دارد. در عهد جدید، غیر از کتاب اعمال رسولان و رساله هاى پولس، تنها در یک جا از پولس سخن رفته و از او تعریف شده است; آن هم پایان همین رساله است. بنابراین، اگر انتساب این رساله به پطرس ثابت شود، اهمیت ویژه اى پیدا مى کند. این رساله، چه از نظر محتوا و چه از نظر شیوه نگارش، با رساله اول اختلاف فاحشى دارد.
هرچند این رساله به پطرس نسبت داده مى شود، محققانْ تاریخ نگارش آن را حدود سال 150 میلادى مى دانند، و براى آن شواهد فراوانى مى آورند. بنابراین، نویسنده آن فردى دیگر بوده است و براى این که نوشته اش مورد قبول واقع شود، آن را به پطرس نسبت داده است.

ج) رساله یهودا

این رساله بسیار کوتاه، درباره خطر معلمانِ دروغین و پرهیز از هرزگى و بى بند و بارى مطالبى را به مسیحیان گوشزد مى کند. رساله با نام «یهودا غلام عیسى مسیح و برادر یعقوب» آغاز مى شود; و معتقد بوده اند که یهودا برادر عیسى و یعقوب است. اما بسیارى از دانشمندان این نسبت را نادرست مى دانند و زمان نگارش این رساله را قرن دوم مى دانند.

جمع بندى

الف) هیچ یک از قسمتهاى عهد جدید را نمى توان به صورت قطعى به حواریون نسبت داد; و اگر بخواهیم بحثها و دلایل دانشمندان و محققان جدید را مبنا قرار دهیم، باید بگوییم از این مجموعه، که اناجیل متى و یوحنا و رساله هاى یوحنا و مکاشفه یوحنا و دو رساله پطرس، سنّتاً به حواریون نسبت داده مى شده است، به جز کتاب مکاشفه، استناد بقیه تقریباً به صورت قطعى رد شده است. مضافاً این که کتاب مکاشفه هم مورد تردید واقع شده است.
ب) تنها قسمتى از عهد جدید، که نویسنده آن به صورت قطعى مشخص است، هفت یا هشت رساله پولس است.
ج) مسلّم است که رساله هاى پولس نخستین نوشته هاى عهد جدیدند، و پیش از این که سایر بخشهاى عهد جدید نوشته شود، پولس قبل از سال 65 میلادى، در شهرهاى مختلف اندیشه هاى خود را تبلیغ مى کرد.
د) انجیل نویسى پس از سال 65 میلادى، یعنى سال کشته شدن پطرس و پولس، آغاز گشته است; و سه انجیل همنوا و دیگر قسمتهاى عهد جدید از این زمان به بعد نوشته شده اند.
هـ ) در عهد جدید دو الهیات به چشم مى خورد: عیسى خدایى، عیسى بشرى. سالها قبل از نوشته شدن بخش عیسى بشرى، الهیات عیسى خدایى نوشته شده و در کلیساها خوانده مى شده است. بنابراین، شاید بتوان گفت زمانى که انجیل نویسان اناجیل همنوا را مى نگاشته اند، چند دهه از آغاز تبلیغ الهیات پولسى گذشته بود; و اگر در آنها تعابیرى از قبیل «پسر خدا» وجود دارد، به معناى الوهیت نیست. اما کاربرد لفظ «پسر»، و تصویر رابطه اى خاص میان حضرت عیسى و خدا، تحت تأثیر ادبیات پولسى بوده است، که در آن زمان رواج داشت.
و) غیر از رساله هاى پولس، انجیل چهارم و سه رساله منسوب به یوحنا نیز از الهیات عیسى خدایى پیروى مى کنند. اگر به تاریخ نگارش این چهار نوشته نگاه کنیم، مى بینیم فاصله قابل توجهى با تاریخ نگارش اناجیل همنوا دارند; یعنى حدود سى سال پس از اناجیل همنوا و بیش از نیم قرن پس از رساله هاى پولس نگاشته شده اند. بنابراین، با گذشت زمان، الهیات پولسى و عیسى خدایى بیشتر رایج مى شده است; به گونه اى که این اندیشه در انجیل چهارم و برخى رساله هاى منسوب به یوحنا از رساله هاى پولس شدیدتر و صریحتر شده است.
ز) رساله هاى پولس یک عقیده و اندیشه و یک الهیات ویژه را ترویج مى کرده که شخصیت مسیح در آن نقش محورى و اصلى را داشته است. همچنین این عقیده سالها ترویج و تبلیغ مى شده و بعدها زندگینامه حضرت عیسى در اناجیل همنوا نگاشته شده است. از این رو، شاید کسى بتواند ادعا کند که این زندگینامه تحت تأثیر آن عقاید نگاشته شده است.
ح) پولس خود را مأمور تبلیغ در میان غیریهودیان خواند، و غیریهودیان در بخش بسیار وسیعى از امپراتورى روم ساکن بودند; و بى آن که اطلاعى از یهودیت داشته باشند، ابتدائاً با روایت پولسى از مسیحیت آشنا گردیدند; و به زودى اکثریت مسیحیان را همین غیر یهودیان تشکیل دادند. بنابراین، نقش ویژه رساله هاى پولس و تعالیم او در مسیحیت روشن مى شود. این نفوذ و تأثیر تا حدى است که برخى از مسیحیان مى گویند: «پولس حوارى را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند»;
منابع فارسى
1. کتاب مقدس.
2. بى.ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ هشتم، 1375.
3. هاکس، مستر، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1377.
4. فیلسون، فلوید، کلید عهد جدید، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات نورجهان، 1333.
5. میلر، و.م، تاریخ کلیساى قدیم در امپراتورى روم و ایران، ترجمه على نخستین، انتشارات حیات ابدى، چاپ دوم، 1981.
6. اُ.گریدى، جوان، مسیحیت و بدعتها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، قم، مؤسسه فرهنگى طه، چاپ اول، 1377.
7. میشل، توماس، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب چاپ اول، 1377.
8. آشتیانى، جلال الدین، تحقیقى در دین مسیح، نشر نگارش، 1368.
9. سى. تنى. مریل، معرفى عهد جدید، ج1 و 2، ترجمه ط. میکائیلیان، انتشارات حیات ابدى، چاپ اول، 1362.
10. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج3 (قیصر و مسیح)، ترجمه حمید عنایت و…، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ سوم، 1370.
11. رابرتسون، آرچیبالد، عیسى; اسطوره یا تاریخ، ترجمه حسین توفیقى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377.
منابع عربى
1. الفغالى، الخورى بولس، المدخل الى الکتاب المقدس، ج5، بیروت، منشورات المکتبه البولیسته، چاپ اول، 1995.
2. جماعه من اللاهوتیین، تفسیر الکتاب المقدس، ج5، بیروت، دار منشورات النفیر، چاپ دوم، 1990.
3. جماعه من اللاهوتین، تفسیر الکتاب المقدس، ج6، بیروت، دار منشورات النفیر، چاپ اول، 1988.
4. شلبى، الدکتور احمد، مقارنه الادیان، ج2، (المسیحه)، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، چاپ دهم، 1993.
5. الفغالى، الخورى بولس، المدخل الى الکتاب المقدس، ج4، بیروت، منشورات المکتبه البولیسته، چاپ اول، 1994.
6. تفسیر العهد الجدید، قاهره، دارالثقافه، چاپ دوم، بى تا.
7. عبدالملک، الدکتور پطرس و…، قاموس الکتاب المقدس، قاهره، دارالثقافه، چاپ دهم، 1995.
8. فهیم عزیز، الدکتور القس، المدخل الى العهد الجدید، قاهره، دارالثقافه، بى تا.
منابع انگلیسى
_. Eliade, Mircea: The Encyclopedia of Religion, V. 8, 9, 2 Macmilan Publishing Company, New York, 1987. (ER. ME:علامت اختصارى )
_. D. Gardner, Paulo, Who’s Who in the Bible, Zondervan Publishing House, Grand Rapids, Michigan, 1995. (WB:علامت اختصارى )
_. Douglas, J. D: The New International Dictionary of the Bible, Reqency reference Library, Grand Rapids, Mi, U. S. A, 1987.(NIDB:علامت اختصارى )
_. Achtemeier, Paul J.: Harper’s Bible Dictionary, Harper San Francisco, 1985. (HBD:علامت اختصارى )
_. Cross, F. L: The Oxford Dictionary of the Christian Church, London, Oxford University Press, 1957. (ODC:علامت اختصارى )

منبع : پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید