من و دوستم فاطمه قصد داریم دختر یا دخترانی منحرف را به راه راست هدایت کنیم، در این باره حتماً دورغ هایی یا شاید غیبت هایی کرده ایم. حال به نظر شما این دروغ و غیبت ها گناهی دارد؟ نظر شما را هم می پرسم که این کارها صحیح است یا خیر؟ آیا موفق می شویم؟ زیرا خداوند امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانیده است.

من و دوستم فاطمه قصد داریم دختر یا دخترانی منحرف را به راه راست هدایت کنیم، در این باره حتماً دورغ هایی یا شاید غیبت هایی کرده ایم. حال به نظر شما این دروغ و غیبت ها گناهی دارد؟ نظر شما را هم می پرسم که این کارها صحیح است یا خیر؟ آیا موفق می شویم؟ زیرا خداوند امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانیده است.

من و دوستم فاطمه قصد داریم دختر یا دخترانی منحرف را به راه راست هدایت کنیم، در این باره حتماً دورغ هایی یا شاید غیبت هایی کرده ایم. حال به نظر شما این دروغ و غیبت ها گناهی دارد؟ نظر شما را هم می پرسم که این کارها صحیح است یا خیر؟ آیا موفق می شویم؟ زیرا خداوند امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانیده است.

خواهر گرامی از اینکه خداوند به شما توفیق داده که نگران دختران دیگر باشید و در فکر اصلاح آنها باشید خداوند را شاکر هستیم امیدواریم که با ایجاد آمادگی های لازم(شناختی، عاطفی، دینی و … ) بتوانید به آنها کمک کنید تا به راه صحیح بازگردند.
راجع به سؤال شما باید یادآور شوم که خداوند رحمان خواسته که ما انسان ها با سنگ غیبت و دروغ، شیشه حریم و شخصیت انسان های دیگر را نشکنیم اما در عین حال در مواردی که مصلحت و فایده ای مهمتر از فساد و بدی غیبت و دروغ در کار باشد ـ مثل حفظ جان، مال، ایمان، و ناموس مؤمن و… اجازه داده اند.برای رسیدن به آن فایده بیشتر و مهمتر مرتکب این دو عمل شویم[1] یعنی خداوند به خاطر اینکه نیّت ما عوض شده و قصد هدایت داریم برای این کار گناهی نمی نویسد و در عوض به خاطر هدایت آنها به ما پاداش نیز
می دهند[2] اما آنچه باید بدانید این است که غیر از این دو کار راه های متعدد دیگری برای هدایت آنها است که شما می توانید از آنها کمک بگیرید. البته باید توجه داشته باشید دروغ و غیبت هایی که در این مسیر به کار می رود نباید خارج از حد اعتدال باشد و دیگر اینکه اگر این دو حساب شده نباشد و آنها متوجه دروغ بودن آن شوند ممکن است اعتمادشان از شما قطع شود و باعث شود که دیگر به سخنان شما گوش نکنند پس بهتر است از راه های دیگری که در ذیل به آن می پردازم کمک بگیرید.
1. شرایط امر به معروف و نهی از منکر[3]: امر به معروف و نهی از منکر باید بسیار حساب شده انجام شود، وهله اول آن این باشد که شما از ته دل دوست داشته باشید کسی را به خدا نزدیک کنید و ناراحت باشید از اینکه چرا خواهر ایمانی شما با انجام گناه خودش را از نور هدایت و خورشید عنایت های الهی محروم ساخته است، باید مراقب باشید که دچار عجب و خودپسندی نشوید یعنی طوری صحبت نکنید که گویا از بهترین بندگان خدا هستید و بقیه در مراتب پایین تری نسبت به شما هستند و یا خدای نخواسته با لحن بدی با آنها سخن نگوئید (نرم و مؤدبانه و…)
2. اهل مطالعه باشید: سعی کنید سخنانی که می زنید از روی مطالعه باشد چرا که اگر چیزی را از خود به دین نسبت دهید، خود باعث انحراف می گردد و چه بسا از لحاظ عقل، جور در نیاید و باعث مسخره کردن دیگران شود دیگر، اینکه افراد مطّلعی را شناسایی کنید (مثل همین مکاتبه شما) و به آنها معرفی کنید تا جواب قانع کننده ای دریافت کنند و از ضررهای دینی و اخروی انحرافشان مطلع گردند و با نمونه هایی که همین راه را رفتند و دچار مشکل شدند آشنا شوند. به عنوان مثال اگر بدانند، افرادی که به اعمال دینی اعتقاد دارند و اهل عبادت، دعا و… هستند کمتر دچار بیماریها و اختلالات روانی می گردند، انگیزه دینداری آنها بیشتر می گردد.[4] 3. تفاوت های بین آدم ها: شما با افراد یکسانی روبرو نیستید، بنابراین نباید همه را با یک چشم ببینید. با برخی از آنها باید با منطق و استدلال سخن بگوئید، عده ای دیگر نیاز به همدلی و عاطفه دارند، یعنی اگر شما با آنها دوست شوید و به شخصیت آنها احترام بگذارید آنها نیز به سخنان شما گوش می دهند. ممکن است فردی با یک لفظ محترمانه نظرش نسبت به شما عوض شود و یا یک هدیه (مثل عطر. کتاب مفید) مسیر او را عوض کند. بله همان گونه که افراد متدین اغلب در خانواده های متدین رشد کرده اند افراد منحرف نیز اغلب الگوهای محیطی و خانوادگی دارند و از آنها به طور ناخودآگاه افکار و اعمال بد را یاد گرفته اند، پس همه یکسان نیستند، بنابراین نیاز داریم علت گرایش به انحراف را بدانیم و بعد درمان آن و شیوه برخورد با آن را بشناسیم. مطمئن باشید اگر بخواهید با همه یکسان رفتار کنید نتیجه خوبی نخواهید گرفت.
4. خنثی کردن الگوهای ناسالم: اگر افراد منحرف وابسته به الگوها و دوستان نابابی هستند سعی کنید با زیرکی آنها را از الگوهای بد جدا کنید و در عوض به آنها الگوهای مناسب و مطمئن معرفی نمایید، توجه داشته باشید برای تغییر و یا ایجاد یک رفتار صحیح نباید انتظار داشته باشیم که سریع به نتیجه برسیم[5] همان گونه که به تدریج عادت زشتی را آموخته به تدریج نیز باید آن را کنار بگذارد پس شما هم نباید از کارتان خسته شوید (آهسته و پیوسته).
5. عبرت ها و پندها: یکی از راه های هدایت این است که جوانان را با تجربه های تلخ آشنا کرد، تجربه های تلخی که مثلاً از روابط نامشروع دختر و پسر بدست آمده و یا بخاطر عدم پایبندی به دستورات دین از مسیر منحرف شده و دچار اضطراب ها و ترس ها و طلاق و… شده اند. یکی از منابع می تواند تپش (ویژه نامه ای که هر چهارشنبه با روزنامه جام جم منتشر می شود) باشد یا معرفی برخی از کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است.
6. الگوی عملی نه زبانی: یک راهنمای خوب باید آنچه را که می گوید به آن عمل کند و به قول معروف عالم بی عمل نباشد و این یعنی همان خواسته اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ که فرمودند مردم را با عملتان به سوی خدا دعوت کنید نه با زبان (بدون عمل)[6].
7. نرم باشید: سخنان تند و کلمات نامناسب بدیهی است که هیچ گاه نمی تواند در دل افراد اثر کند و گوینده را هرگز محبوب شنونده نمی سازد بلکه سخنان او را بی اثر می کند و حالت دافعه در شنونده ایجاد می کند، همه انسان ها از زبان تحقیر، تهدید و پرخاش، نفرین، بد زبانی و ناسزاگویی گریزانند، زیرا سخن زشت آفت جذابیت کلام و تحقیرکننده شخصیت انسان است و برعکس کلمات دلنشین جذاب، دلنواز با طبع انسان کاملاً سازگاری دارد و به گوینده مقبولیت می دهد و شنونده را همراه خود می سازد[7] خداوند رحمان به حضرت موسی ـ علیه السلام ـ امر کرد که سراغ بدترین افراد (فرعون) برو ولی با سخنان نرم با او سخن بگو. این امر نشان دهنده این است که انسان تشنه محبت است و محبت و اهرم عاطفه یکی از ابزارهای بسیار کارآمد در تغییر و اصلاح رفتار است.
8. تشویق کننده باشید: برای هدایت باید از اهرم تشویق استفاده کنید، یک دفعه سراغ «نهی از منکر» نروید، از سخنان، اعمال و کردار مثبت آنها سخن بگوئید، به آنها شخصیت بدهید، به طور غیرمستقیم جایگاه آنها را به عنوان افضل مخلوقات و اشرف موجودات در هستی به آنها نشان دهید، نعمت های خداوند را به آنها متذکر شوید، این امر به شما کمک می کند که به او نزدیکتر شوید به گونه ای که او شما را فردی محرم و دوست و خیرخواه خود به حساب آورد. بعد از آن اگر شما به او انتقادی کردید او زیاد ناراحت نمی شود و به آن دقت می کند.
9. جراحی روح: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند بهترین دوست من کسی است که عیوبم را به من هدیه کند. این فرمایش نورانی به ما می فهماند که اگر خواستیم عیب دیگری را به او گوشزد کنیم باید بسیار محترمانه باشد، مثل هدیه ای که به دیگری می دهیم یعنی به گونه ای باشد که او احساس کند ما از روی علاقه این توصیه را می کنیم و آن قدر در قالب زیبا مطرح کنیم که او، با کمال میل مثل پذیرش هدیه آن را قبول کند و در انتقاد باید بسیار مؤدبانه و خیرخواهانه عمل کنیم چرا که «روان شناسان از انتقاد به عنوان جراحی روح یاد می کنند»[8] یعنی باید دقیق و با کمال ظرافت انجام شود تا نتیجه بخش باشد.
10. تبلیغ چهره به چهره: برای هدایت دوستان خود یکی یکی و جدا جدا وارد عمل شوید چرا که در این حالت توجه بیشتری می کنند تا زمانی که افراد مختلفی هستند و هر کسی چیزی می گوید در جمع تأثیر کلام کمتر می شود.
11. نامه نگاری: انسان ها دارای وجدان و فطرتی نیکو هستند، بنابراین اگر با آن روبرو شوند به گناه خود اعتراف می کنند و باز می گردند (درِ توبه همیشه به روی آدم ها باز است) با نامه نگاری وقت زیادتری برای تأمل ایجاد می شود که انسان به فکر فرو رود (وجدان با تأمل بیدار می گردد)
12. عشق به مهدی (عج): در مورد حضرت مهدی (عج) و اینکه او از اعمال ما آگاه است سخن بگوئید. از ملاقات های آقا و کرامت های ایشان و بقیه ائمه ـ علیهم السلام ـ برایشان سخن بگوئید.[9] از زندگی اولیاء خدا که به ایشان عشق می ورزید و به درجات بالایی رسیده اند سخن بگوئید (مثل شیخ رجبعلی خیاط)[10]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سیاحت غرب، نوشته محمد حسن نجفی قوچانی (داستان).
2. راز یک فریب، یوسف غلامی، انتشارات لاهیجی.
3. دختران، دوستی ها و عبرت ها، مهدی کریمی نیا.

پی نوشت ها:
[1] . فلاح زاده، محمد حسین، آموزش فقه (سطح عالی)، قم، انتشارات الهادی، چاپ سوم، 1377، ص420.
[2] . به این کار دروغ مصلحتی گفته می شود یعنی انسان برای این که به فایده ای بیشتر مثل حفظ جان، مال و… برسد دروغ می گوید و به خاطر این فائده زیادتر که مورد نظر خداست گناه دروغ و یا غیبت از بین می رود.
[3] . همان، ص 282.
[4] . شرفی، محمدرضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران، سروش، 1380، ص 51.
[5] . ویل کارنگی، معرفی کتاب آئین زندگی، (فصل پنجم).
[6] . قرائتی، محسن، قرآن و تبلیغ، قم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 104.
[7] . در جستجوی آرامش و تعالی خانواده، جزوه شماره 36، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، بخش مشاوره، ص 3.
[8] . جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 22.
[9] . برای مطالعه بیشتر: قاضی زاهدی، شیفتگان مهدی (عج) و کتاب های مشابه کمک بگیرید.
[10] . محمدی ری شهری، محمد، کتاب کیمیای محبت، قم، دارالحدیث، در مورد زندگی عارفانه شیخ رجبعلی خیاط نوشته شده است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید