آثار نگاه به نامحرم چیست و با توجه به وضعیت جامعه امروزی چه راهکاری برای حفظ خود وجود دارد؟

آثار نگاه به نامحرم چیست و با توجه به وضعیت جامعه امروزی چه راهکاری برای حفظ خود وجود دارد؟

آثار نگاه به نامحرم چیست و با توجه به وضعیت جامعه امروزی چه راهکاری برای حفظ خود وجود دارد؟

مقدمه:
از آنجا که چشم یکی از راه های ورودی اطلاعات جهان خارج و تغذیه کننده روان است، بزرگان دین با بهره گیری از قرآن و روایات به این عضو بسیار عنایت فرموده، مؤمنان را از خطرات استفاده های نا بجا از آن بر حذر داشته‌اند. قرآن برای چشم حقی قائل شده است؛ برای مثال در سوره مبارکه نور خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «قُل للموُمنینَ یغضّوا من اَبصارهِمِ و یحفظوا فُروجَهم ذلکَ اَذکی لَهُم انّ اللهَ خبیرٌ بما یصنعونَ»، «به مردان با ایمان بگو که چشمان خود را (از آن‌چه دیدنش حرام است، مانند عورت دیگران و بدن زن اجنبی،) فرو بندند و عورت های خود را حفظ کنند. این برای آنها پاکیزه تر است. همانا خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است».
به این ترتیب چشم چرانی بر مردان حرام است. نکته دیگری که در این آیه به نظر می رسد این است که یغضّوا از مادّه غضّی به معنای کم کردن نگاه است. خداوند نفرموده است در هنگام دیدن نامحرم، چشمتان  را ببندید، زیرا با بستن چشم انسان از راه رفتن و فعالیت باز می ماند: بلکه فرموده است نگاه را از صورت و اندام او بردارید و کم کنید. پس غض بَصر یعنی خیره نگاه نکردن، قرآن می فرماید: «ای پیامبر، به مؤمنان بگو خیره نگاه نکنند چنانچه چشمشان به صحنه‌ای ناروا افتاد نگاه را کوتاه کرده، چشم چرانی نکنند[1].»
حق چشم
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در خصوص حق چشم برانسان می فرماید: «و اما حق چشم تو این است که آن را به حرام ندوزی و جز در آنجا که عبرتی در کار باشد و بصیرتی افزاید و دانشی به تو رساند، به کارنگیری که چشم دریچه عبرت گیری است»[2].

آفات چشم چرانی
1. اضطراب و حسرت
کسانی که مبتلا به مرض چشم چرانی هستند همواره در اضطراب و حسرت به سر می برند؛ چرا که گاهی به زنانی چشم می دوزند که امکان رسیدن به آنها نیست، همین باعث حسرت دائمی فرد می شود که نوعی فشار روحی و عصبی است؛ و درمانش آن است که نگاه را از نا محرمان حفظ کنند. چشم چرانی موجب اتلاف وقت و انرژی و عدم تمرکز در کارها و مانع بسیاری از فعالیت ها می شود (مثلاً افت تحصیلی) چرا که انسان را مثل یک فرد معتاد به دنبال خود می کشد. در چشم چرانی فرد قادر نیست به تمام خواسته ها و افراد مورد نظر خود دست پیدا کند؛ بنابراین نگاه حسرت است نه لذت و اسارت است نه آزادی؛ لذا دچار سرخوردگی، افسردگی و پرخاشگری می شود که این حالات در صورت تداوم، مخرّب روح و جسم انسان خواهند شد و اثر نامطلوبی بر مراکز عصبی خواهد گذارد در یک جمله بهداشت روانی فرد را که پایه هر پیشرفتی می باشد به خطر می اندازد.
2. کدورت قلب
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این خصوص فرموده اند: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم من ترکها لله عزوجل لا لغیره اعقبه أمنا و ایماناً یجد طعمه[3]»؛ نگاه آلوده تیر زهر آلودی از تیرهای شیطان است و اگر کسی برای خدا از آن درگذرد خداوند طعم ایمان وامنیت را به او می چشاند. چنانکه تیر های دشمن بر بدن انسان می نشیند و سبب از پا در آمدن او می گردد، نگاه های هوس آلود و نا بجا سبب می شود آرام آرام قلب و روح انسان مکدر شده، به نابودی گراید؛ چون شخص با نگاه به منظره حرام و فرستادن تصاویر آن به ذهن، عقل وقلب را به آنها مشغول کرده، فعالیت ها و تصمیمات بعدی خود را تحت الشعاع قرار می‌دهد. چه بسا نگاه ناروا و هوس آلود به گناهی بزرگ بینجامد.
مردی چهل سال بر فراز مناره مسجدی اذان می گفت. در یکی از روزها وقتی در اذان به جمله حی علی الفلاح رسید، چشمش به دختری مسیحی افتاد که از کنار مسجد عبور می کرد. با این نگاه هوس آلود و شیطانی قلبش مشغول شد و عقل از سرش پرید. اذان را رها کرد و برای خواستگاری دختر به منزلش رفت، دختر گفت اگر بخواهی با من ازدواج کنی، باید از اعتقاد و دینت دست برداری. مرد قبول کرد و از دین اسلام دست برداشت. دختر به او گفت: حال که چنین کردی، پدرم در طبقه پایین خانه است برو و مرا خواستگاری کن. مرد که شیطان بر او تسلط یافته بود. با عجله پلکان را پایین رفت.در راه از بالا به زیر افتاد و مُرد؛ از بهره شیطانی نا کام و از خدا جدا شد[4].
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: خداوند می فرماید: «ای فرزند آدم! … و اگر چشمت بخواهد تو را به حرام وادار کند، من پلک ها را در اختیار تو قرار داده ام پس آنها را فرو بند[5].
به فرموده استاد مطهری، هنر انسان آن است که با هوس مبارزه کند. پس نباید دیده را کور کرد تا هر چیزی را نبیند. باید توجه به حضور خداوند متعال در هر حالی و مکانی و ترس از غضب الهی چشم چرانی نکرد تا ارزش انسان آشکار شود، همچنین هر نگاهی به نامحرم حرام نیست. نگاه به صورت و دستان از مچ به پایین نامحرم بدون قصد ناروا جایز است[6]. در روایت دیگری پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است؛ «کل عین باکیه یوم القیامه الاثلاثه اعین،عین بکت من خشیه او عین غضّت عن محارم او عین باتت ساهره فی سبیل الله»؛[7] «هر چشمی در روز قیامت گریان است جزسه چشم، چشمی که از ترس خدا گریه کند و چشمی که از محرمات خدا بسته شود و چشمی که در راه خدا بمیرد».
3. نگاه به نامحرم مقدمه گناهانی مثل زنا
از طرفی نگاه بد مقدمه و زمینه ساز عمل مخالف عفت(زنا) است؛ چرا گاهی یک نگاه کردن، انسان را در دروازه این عمل قرار می دهد. امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرماید: «و نگاه بعد از نگاه (چشم چرانی) در دل ایجاد شهوت می کند و این، در انداختن صاحبش به فتنه (زنا) کفایت می کند[8]». در روایتی دیگر از امام باقر ـ علیه السّلام ـ، چشم چرانی نیز نوعی زنا است؛ چرا  که زنای هر عضو مناسبت کار آن است، «زنای چشم، نگاه به نامحرم و زنای دست لمس کردن نامحرم و زنای دهان بوسه زدن بر نامحرم است[9]».
4. به خاطر افتادن ناموس خود
امام صادق_علیه السلام_ در حدیثی فرمود: «خود را از زنان و ناموس مردم حفظ کنید و چشم طمع به آنان ندوزید تا زنان و ناموس شما از چشم و طمع دیرگران حفظ و مصون گردند».[10] بنابراین عفت چشم نه تنها از انحرافات جنسی پیشگیری می کند، بلکه در سازندگی روانی انسان، اثر دارد، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمودند: «کسی که نگاه های او عفیف باشد، اوصافش نیکو خواهد بود[11]». حال در ذیل به چند راهکار پیشنهادی برای حفظ نگاه
1. جبهه ایمان
اگر انسان به تقویت ایمان خود مبادرت کند تا جایی که عالم را محضر خدا ببیند به هر تصویری اجازه ورود  به خانه دل نمی دهد و در نبرد بین جبهه ایمان وجبهه نگاه حرام، برد با جبهه ایمان است. وقتی که انسان به خدا توجه دارد و خانه دلش و چشم جانش را به محبوبش پرکرد اصلاً جایی برای غیر پیدا نمی شود؛ پس به محض اینکه تصویر نامحرم وارد خانه چشم شد متوجه می شود که جایی برای او نیست بنابراین از همان جا عقب گرد می کند.
2. نقش اراده
اگر انسان اراده کند و تصمیم قاطع بگیرد که نگاه خود را حفظ کند می تواند موفق به انجام این کار شود. اگر هم خدای ناکرده لحظه ای نگاه حرام کند، باید در مورد آن تصویر با کسی سخن نگوید یا چیزی ننویسد؛ چرا که این امر باعث تثبیت آن تصویر در ذهن است و همچنین درباره اش فکر نکند و آن را تکرار ننماید. اگر این افکار تداوم یابد عاقبت به گناه عملی چشم چرانی و … می انجامد.
3. توجه به آثار منفی نگاه آلوده
اگر انسان به آثار و نتایج چشم چرانی توجه کند، هیچ گاه به دنبال این گناه نمی رود همین آثار منفی که در روایات وارده به آن ها اشاره شد را مطالعه کند و در آنها دقت و تفکر نماید و به صورت مداوم تکرار کند تا مدتی که انسان حس کند از دام این خطر دور شده است.
4. توجه به پاداش حفظ گناه
اگر انسان نگاه خود را حفظ کند، پاداش آن را نیز می بیند و دقت در پاداش عفت چشم باعث می شود که انسان چشم چرانی را ترک کند. از جمله این پاداش ها، چشیدن شیرینی ایمان و همچنین احساس شیرینی عبادت می باشد و همان طور که در روایت اشاره شده کسی که عفت چشم داشته باشد، دارای صفات نیکو نیز می شود.
5. توجه به بزرگی خداوند
کسی که به خداوند عشق بورزد همان کاری را می کند که او می خواهد او حاضر است برای عشقش همه کس را فراموش کند؛ مگر افرادی که خدایش راضی است با آنها باشد. کسی که خداوند در نظرش جلوه کند غیر خدا در نظرش کوچک می نماید. «عظم الخالق فی أنفسهم فصَغر مادونه فی اعینهم[12]» و از طرفی کسی که به نعمت های خداوند مخصوصاً قدرت بینایی توجه کند و بداند که شکر یعنی اجتناب از محارم؛ دیگر با آن چشم نمی تواند نامحرم را نگاه کند به عبارت دیگر کسی که خانه دلش پر از یاد خداوند و نعمت های او و محبت به او گشت؛ چشم دلش نیز به طور ناخودآگاه نمی تواند غیر خدا و جلوه هایش، چیزی را ببیند. او دیگر در پی شکر از خداست و با چشم نیز عبادت و شکر او (گریه از روی ترس از خدا، نگاه به عالم، نگاه به والدین، نگاه به قرآن و …) را به جای می آورد.
نعمت چشم و سپاس و کفران آن
چشم نعمتی بزرگ و برای استفاده های سالم و عبرت آموز است، در صورت رها کردن آن و چشم چرانی، محیط برای نفوذ شیطان باز می شود و گناهان بعدی رخ می دهد؛ بنابراین نباید از حدود تعیین شده از طرف خداوند تخطی کرد. استفاده های به جا، مانند دیدن متون مذهبی و مفید مثل قرآن، ادعیه، روایات و کتب علمی و آموزنده، توجه به حضور خداوند متعال در هر محیطی که انسان در آن قرار می گیرد و التفات به این که چشم وسیله تقرب و ارتباط با مبدأ هستی و اولیای الهی است نه وسیله تنزل و انحطاط؛ در کنترل چشم بسیار سودمند می نماید.

پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375، ج14، نور/30.
[2] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ترجمه غفاری، ص263.
[3] . حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تهران: کتابفروشی اسلامیه، ج14، ص138و139.
[4] . صدیق عریان، یوسف، تکالیف گوش وچشم و زبان از دیدگاه اخلاق اسلامی، گیلان، دانشگاه گیلان.
[5] . همان.
[6] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1382، ص473.
[7] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوارِ، بیروت، داراحیاء التراث عربی، چاپ سوم، 1403هـق، ج14، ص38.
[8] . وسائل الشیعه، پیشین، ج14، حدیث6
[9] . همان، حدیث2.
[10]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج71، ص270.
[11] . محمدی ری شهری، محمد، جشن تکلیف، ویژه بلوغ پسران، قم، انتشارات دارالحدیث، چاپ ششم، 1378، ص 64.
[12] . نهج البلاغه، خطبه 193، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات تهذیب، ج2 ، 1380.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید