آیا در مورد هوش و چگونگی شناسایی استعداد آیات و روایاتی وجود دارد؟

آیا در مورد هوش و چگونگی شناسایی استعداد آیات و روایاتی وجود دارد؟

آیا در مورد هوش و چگونگی شناسایی استعداد آیات و روایاتی وجود دارد؟

مفهوم شناسی هوش:
«هوش» در فارسی، واژه‌ای پهلوی است و به معنای عقل، خرد، فهم و شعور، زیرکی و زرنگی و جان و روان آمده است.[1] روانشناسانی که بحث از هوش و آزمون‌های هوش و غیره را بر عهده دارند در ارائه تعریف واحد از این مفهوم، عاجز مانده‌اند[2] و هرکس از زاویه‌ای خاص به تعریف آن پرداخته‌ است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود؛ 1. هوش توانائی تفکر انتزاعی است (ترمن). 2. هوش توانایی شناختی فطری و عمومی را گویند. (برت) 3. هوش استعداد متراکم یا کلی فرد است که موجب می‌شود با هدف عمل کند، منطقی بیندیشد و با محیط به طور مؤثر ارتباط بر قرار کند. (وکسلر) و … .[3] از آن جایی که واژه هوش واژه‌ای عربی نمی‌باشد، باید به دنبال واژه‌ای هم معنا با آن در ادبیات عرب باشیم تا به بررسی این موضوع در آیات و روایات بپردازیم.

معادل شناسی هوش در روایات:
به نظر می‌رسد عملیاتی که روانشناسان به هوش نسبت می‌دهند و معانی لغوی و عرفی‌ای که فارسی زبانان از هوش می‌فهمند در روایات، به نیرویی به نام «عقل» نسبت داده شده است. امّا عقل علاوه بر داشتن توانایی یادگیری، توانایی ارتباط با دیگران، سازگاری با محیط و نظایر آن، همچنین توانایی دریافت مسائل مهم دیگر مثل مسائل علمی مربوط به جهان‌بینی و ایدئولوژی و ارتباط با ماوراء ماده را نیز در بر دارد، لذا آثار وجودی  عقل فراتر از هوش می‌باشد، به عبارت دیگرمعنای عقل در منابع اسلامی گسترده‌تر از معنای هوش است.[4] استاد شهید مطهری در یکی از آثار خود در بحثی اشاره می‌نمایند که برخی افراد در مسائل علمی و ذهنی زیرک و با هوش‌اند ولی در زندگی و تشخیص مصالح زندگی خود گیج و متحیّراند، و بر عکس برخی هم که در عملیات‌های ذهنی، کم هوش‌تر از آنان هستند، مصالح زندگی خود را بهتر تشخیص می‌دهند و زندگی خود را بهتر می‌چرخانند. ایشان در ادامه بیان می‌دارند که چنین نیست که دو قوه به نام عقل و هوش داشته باشیم بلکه آنان که در مسائل عملی زندگی خود خوب عمل نمی‌کنند به خاطر این است که دشمنان عقل، اثر عقلش را خنثی کرده‌اند و او فرمان عقلش را نمی‌شنود.[5] بنابراین با کمی تسامح در تعبیر می‌توان «عقل» را معادل «هوش» دانست، هرچند که گستردگی معنایی «عقل» را به یاد خواهیم داشت. در ادامه دیدگاهِ ائمه ـ علیهم السلام ـ را در این موضوع از لابلای روایات به نظاره می‌نشینیم.

عقل و هوش در روایات:
1. امام صادق ـ علیه السلام ـ : «عقل شالوده حیات انسانی است و خوش‌ذهن، فهم، توانائی بر حفظ و یادگیری از آن نشأت می‌گیرد.»[6] 2. امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ : «عقل راهنمای درونی است.»[7] 3. امام علی ـ علیه السلام ـ : «چیزی ارزشمندتر از عقل وجود ندارد که بتوان با آن خدا را عبادت کرد.»[8] 4. امام علی ـ علیه السلام ـ : «بدبخت کسی است که از منافع و داده‌های عقل و تجربه، بهره‌برداری سالم و لازم را نکند.»[9] 5. امام علی ـ علیه السلام ـ : «عقل مرکب را سوار علم است.»[10] 6. امام علی ـ علیه السلام ـ : «عقل زیور انسان است.»[11] 7. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ : «عقل عاملِ حفظِ تجارب زندگی است.»[12]

هوشمند ترین افراد در روایات:
از افراد هوشمند هم در روایات ما با تعابیر مختلف یاد شده که به برخی اشاره می‌کنیم:
1. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ : «پرودگارش را شناخته باشد و او را اطاعت کند؛
2.  – دشمن واقعی خود (شیطان و نفس اماره) را بشناسد و به نافرمانی او برخیزد؛
3. – نسبت به اقامت دائم خود در آخرت آگاه باشد و برای اصلاح آن بکوشد؛
4. – سرعت حرکت کاروان مرگ را بنگرد و برای آن توشه لازم را فراهم سازد.»[13] 5. امام علی ـ علیه السلام ـ : «در دوری از هر نوع پلیدی بر دیگران سبقت گیرد.»[14] 6. امام علی ـ علیه السلام ـ : «به خداوند نزدیکتر باشد.»[15] 7. امام علی ـ علیه السلام ـ : «نسبت به انجام امور از همه دور اندیش‌تر باشد.»[16] 8. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ : «در مدارا کردن با مردم جدی‌ترین فرد باشد.»[17] 9. امام علی ـ علیه السلام ـ : «برنامه‌ریزی‌اش در امر «معاش» در زندگی جالبتر ونیکوتر و توجهش به امر «معاد» جدی‌تر از همه باشد.»[18]

کم هوش ترین افراد در روایات:
برخی روایات نیز افراد کم‌هوش را به تعابیری یاد کرده‌اند:
1. امام صادق ـ علیه السلام ـ : «به زیر دست خود ستم روا بدارد؛
2. ـ و کسی را که از وی عذر خواهی کند، نبخشد.»[19] 3. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ : «بجای ترس از خدا از حاکمان ستم بترسد و از آنان بیشتر فرمانبرداری کند.»[20] 4. امام علی ـ علیه السلام ـ : «با جاهلان و نابخردان همنشین است.»[21] 5. امام علی ـ علیه السلام ـ : «در اندیشه آرزوهای طولانی به سر می‌برد.»[22] 6. امام علی ـ علیه السلام ـ : «علاقه‌مند به گفتار زشت است و از فحاشی شادمان می‌شود.»[23] تفاوت های فردی در هوش:
در برخی از روایات به مسأله تفاوت‌های هوش و عوامل آن اشاره شده، از جمله آن که از حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال می‌شود که چرا برخی از افراد این گونه‌اند که تا لب به سخن می‌گشایند و هنوز سخن پایان نپذیرفته به تمام مقصود راه می‌یابند و برخی با پایان یافتن گفتار، متوجه منظور می‌شوند و قادرند سخن را به همان گونه که گفته شد بازگو کنند و برعکس گروهی حتی بعد از پایان کلام نیز پی به مقصود نمی‌برند خواستار تکرار کلام‌اند. حضرت ـ علیه السلام ـ در پاسخ دلیل این امر را تفاوت‌های فردی در هوش می‌دانند که خود معلولِ شرایط و زمینه‌های مختلف ارثی و محیطی است.[24] همچنین روایاتی که تأکید می‌ورزند که باید به اندازه ظرفیت هوش مردم و متناسب با فهم و درک آنان باید سخن گفت، به این مطلب اشاره دارد.
البته لازم به ذکر است که این تفاوت‌ها نباید شخصی را از تلاش و کوشش در شکوفائی استعداد‌های خود ناامید کند و موجب سرخوردگی او شود. چرا که «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» و هرکس که از نعمتِ هوش و خرد بیشتر بهره‌مند است، در تقویت نزد خداوند و میزان عمل باید پاسخگوتر باشد.[25] عوامل وراثتی و محیطی موثر در تقویت هوش در روایات:
در روایتی [26] به دوگونه عقل و هوش ـ عقل سرشتی و عقل اکتسابی ـ اشاره شده که مؤید تأثیر وراثت و محیط بر رشد عقل و هوش انسان است به عبارت دیگر علاوه بر اطلاعات ژنتیکی که از والدین به فرزند منتقل می‌شود که زمینه‌ای برای عقل و هوشِ او خواهند بود، شرایطِ محیطی هم در رشد و تکامل هوش انسان مؤثراند که به چند مورد از دیدگاه روایات اشاره می‌شود:
1. اندیشه زیاد در علم و حکمت، عقل را شکوفا می‌کند.[27] 2. اشتغال به تحصیل داشتن.[28] 3. اشتغال به تعلیم و تدریس.[29] 4. پرهیز از مسائل کم اهمیت و بی‌اهمیت.[30] 5. مهرورزی نسبت به جاهل و تلاش برای آموزش او.[31] روش های شناسایی هوش افراد در روایات:
در روایات، شیوه‌هایی برای شناسایی عقل و هوش افراد، معرفی شده است که مختصراً به چند مورد اشاره می‌نمائیم:
1. روایات زیادی اعمال و رفتار آدمی را آیینه عقل نمای او بر می‌شمارند و به بیان ویژگی‌های رفتار انسان هوشمند پرداخته‌اند مثلاً: از تجارب درس بیاموزد، گفتارش رفتارش را تأیید کند و … .[32] 2. اگر شنونده در مقابلِ سخنان محال (گزاف) عکس العمل نشان داد و آن را انکار کرد، مردی عاقل و هوشمند است.[33] 3. گفتار بالبداهه و فوری.[34] 4. نوشته انسان[35] 5. سرعتِ انتقال ذهن برای فهم یک مطلب[36] و … .[37]

شناسایی استعداد ها:
شناخت استعدادها اولین گام و مهمترین در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های زندگی می‌باشد. انتخاب یک رشته تحصیلی خوب و موفقیت آمیز، انتخاب شغلیِ مورد رضایت و دیگر فعالیت‌های زندگی، مرهون این است که فرد از استعداد‌های خدادادی خود، اطلاع بیشتری داشته و بر اساس همان توان‌ها و قابلیت‌ها، برنامه‌ریزی نماید. این مسأله را می‌توان از روایاتِ متعددی که ما را تشویق به «معرفت النفس» می‌نماید، برداشت نمود. یکی از این مضامینِ معرفت نفس می‌تواند این چند سؤالِ اساسی زندگی بشر باشد: «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟»
اما جدای از این مسائل، می‌توان لزوم شناسائی استعدادها در زندگی و کسب موفقیت‌ها را نیز، از این دسته روایات برداشت نمود؛ که به چند مورد اشاره می‌شود:
1. امام علی ـ علیه السلام ـ : با فضیلت‌ترین عقل، شناخت خویش است، هرکس خود را بشناسد، تصمیمات عاقلانه می‌گیرد و هرکس خود را نشناسد، (به واسطه تصمیمات و انتخاب‌های نادرست) گمراه می‌شود.[38] 2. امام علی ـ علیه السلام ـ : هرکس خود را نشناسد از راه نجات و موفقیت دور می‌شود و به گمراهی می‌افتد.[39] 3. امام علی ـ علیه السلام ـ : «هرکس خود را بشناسد تلاش می‌نماید و هرکس خود را نشناسد، اهمال کاری می‌کند.[40] 4. و برخی روایاتی که ما را به رجوع به مشاوره، عبرت گیری، استفاده از تجارب بزرگترها، تفکر، اجتناب از بی‌کاری و … تشویق نموده اند.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، انتشارات سمت، جلد 2.

پی نوشت ها:
[1] . عمید، حسن، فرهنگ عمید (یک جلدی)؛ تهران، انتشارات امیر کبیر، 1369، واژه هوش.
[2] . گنجی، حمزه؛ آزمون‌های روانی؛ ص166، نقل در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد با نگرشی بر منابع اسلامی، تهران، انتشارات سمت، 1357، جلد2، ص720.
[3] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد، جلد2، ص720.
[4] . همان، ص727.
[5] . مرتضی، مطهری، ده گفتار، صدرا، چاپ 5، 1368، ص54.
[6] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، الطبعه الثانیه المصححه، 143 ق، (110 جلدی)، ج1، ص90، ح17.
[7] . ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، الطبعه الاولی، (4جلدی)، ج3، ص2036.
[8] . بحارالانوار، جلد1، ص140.
[9] . میزان الحکمه، جلد3، ص2043.
[10] . همان، جلد3، ص2033.
[11] . بحارالانوار، جلد1، ص95، ح36.
[12] . میزان الحکمه، جلد3، ص2043.
[13] . میزان الحکمه، جلد3، ص2048.
[14] . همان.
[15] . همان.
[16] . همان.
[17] . همان.
[18] . همان.
[19] . همان، جلد3، ص2049.
[20] . همان، جلد3، ص2049.
[21] . همان، جلد3، ص2053.
[22] . همان، جلد3، ص2054.
[23] . همان.
[24] . بحارالانوار، جلد1، ص97، ح10.
[25] . «انّما یداق الله العباد فی الحساب یوم ‌القیامه علی قدر ما آتاهم من العقول فی الدنیا.»، بحارالانوار، جلد1، ص106، ح3.
[26] . «العقل عقلان، عقل الطبع و عقل التجربه وکلاهما یودی الی المنفعه.» میزان الحکمه، جلد3، ص2043.
[27] . بحارالانوار، جلد1، ص109 و میزان الحکمه، جلد3، ص2050.
[28] . میزان الحکمه، جلد3، ص2050.
[29] . همان.
[30] . همان.
[31] . همان.
[32] . ر.ک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه؛ روانشناسی رشد با نگرش بر منابع اسلامی، جلد2، صص 742 و 743.
[33] . بحارالانوار، جلد1، ص131، ح28.
[34] . میزان الحکمه، جلد3، ص2051.
[35] . همان.
[36] . بحارالانوار، جلد1، ص97، ح10.
[37] . ر.ک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه؛ روانشناسی رشد با نگرش بر منابع اسلامی، صص 724 و 725 و 744 و 745.
[38] . میزان الحکمه، ج3، ص1876.
[39] . همان.
[40] . همان، ص1877.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید