خورشید و ساختار فیزیکی آن در قرآن (1)

خورشید و ساختار فیزیکی آن در قرآن (1)

نویسندگان: طیبه بلوردی، مطهره صادقی(*)

 

چکیده

یکی از مهم ترین وجوه اعجاز قرآن اعجاز علمی آن است آیات بسیاری در قرآن اشاره به مطالب و موضوعات علمی دارد که توجه بسیاری از صاحبنظران و دانشمندان را به خود جلب نموده و تفکر بشر را به تکاپو در نیروها ناشناخته طبیعت واداشته است. و این موجب پیشرفت علوم وصنایع بشر می گردد. بر این اساس توجه اسلام به ویژه آیات قرآن به آسمان‌ها، ستارگان، خورشید و حرکت آن موجب شده تا علم کیهان شناسی (نجوم) در میان مسلمانان به سرعت رشد کند. خورشید، یکی از نشانه‌های الهی است که مهم ترین و سازنده‌ ترین نقش را در زندگی انسان و تمام موجودات زنده زمین دارد. منبع نور و حرارت است که این دو از عوامل اصلی زندگی انسان به شمار می رود، خداوند در قرآن به آن قسم یاد کرده و آیات بسیاری از خورشید و حرکت آن اسم برده اند که همگی حکایت از جنبه های علمی و فیزیکی خورشید و حرکت و پیدایش آن دارند. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن این سوال که مسائل علمی و فیزیکی اشاره شده در آیات قرآن چیست به بررسی علمی آیات مربوط به خورشید و جنبه های فیزیکی آن می پردازید و تمام ویژگی های خورشید را همانند زباله‌ها، شراره ها، پیدایش و حرکت و مرگ خورشید را با توجه به علم فیزیک و قوانین آن مورد بررسی قرار داده است. روش به کارگرفته شده در این پژوهش کتابخانه ای و بررسی مروری است.

کلید واژگان

قرآن، خورشید، حرکت خورشید، خورشید در قرآن، پیدایش خورشید

مقدمه

قرآن کریم، معجزه پیامبر اسلام و کامل ترین کتب در میان کتابهای آسمای است که با هدف تربیت و هدایت انسانها نازل شده و هر چه لازم بوده است در این کتاب گرانقدر گرد آمده است. قرآن گنجینه ای است سرشار از مسائل و مفاهیم گوناگون که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران بوده و است. یکی از عمده ترین موضوعات مورد بحث در قرآن، طبیعت است. آیاتی از قرآن کریم که به علوم طبیعی پرداخته اند به قول بعضی 800 و بعضی1000 آیه است که تفاوت آنها بستگی به نوع بینش مفسر دارد. موضوعاتی مانند: حرکت خورشید و حرکات زمین، نیروی جاذبه، لقاح ابرها، زوجیت اشیاء، تربیت مراحل خلقت انسان و جهان و مطالبی در مورد مضرات و فواید بعضی از خوراکی ها در قرآن مورد بررسی قرار گرفته.
این نوشتار در صدد مطرح نمودن مسئله ای اساسی از موضوعات علمی قرآنی است که شامل: خورشید و حرکات آن همراه با تفسیر علمی آیات مربوطه می شود. باید اشاره کنیم که ما قصد تحلیل علمی قرآن را نداریم زیرا هیچ کس قادر به رسیدن تفسیر علمی کامل از قرآن نیست، چرا که علم ما بسیار ناقص و کم بوده و توانایی فهم عمیق آیات قرآن را ندارد، این نوشتار یک تلاش با وجود تمام محدودیت های علمی ماست.
نجوم و کیهان شناسی که شاخه ای از دانش فیزیک مدرن است همگون با اسلوب شناخت فلسفی و دیدگاه های جویندگی، رازهای ناگشوده و سر به مهر جهان و کاشفان حقیقت های نامکشوف و ناشناخته هستی اند. این دو همراه با شاخه های مختلف درخت معرفت، شناخت بشری را تشکیل می دهند. این ها همگی در مسیرهایی پیش می روند که در بی نهایت به یکدیگر میل می کنند و هم راستا و هم سو می شوند، کنجکاوانه جویای رازهای نامکشوف بشری هستند که از دید کلی به موازات هم امتداد یافته اند. همگی آن ها نه چندان روشن آگاهی و پرتو افکندن بر کدورت ها و تیرگی های حوزه های هنوز به حیطه ی شناخت در نیامده و نا شناخته اند.
نجوم به مطالعه تکوین و تکامل کیهان می پردازد. این علم سعی دارد با اعمال قوانین فیزیکی بر کیهان که به صورت یک منظومه بسته فیزیکی در نظر گرفته می شود، تحول آن را به صورت روابط ریاضی استخراج کند.
یافته ها «وَمِنْ آیَتِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ» (فصلت، 37) « و از نشانه های قدرت الهی خلقت شب و روز و خورشید و ماه است». (خورشید کره ی گازی است که مواد متشکله آن در حدود 300 هزار برابر مواد متشکله زمین است. درجه حرارت سطح آن در حدود 6000 درجه کلوین است و حرارت داخلی آن به 20 میلیون درجه می رسد. چگالی متوسط خورشید 40 درصد بیش از چگالی آب است و به هر حال از قوانین گازهای کامل پیروی می کند. چگالی لبه خارجی قابل دید آن در حدود یک میلیونیم چگالی آب است در حالی که نزدیک به مرکز آن در حدود 50 برابر چگالی آب می باشد.» (اتو استروو، بورلیندز، هلن پیلانس، ص7) قرآن کریم به این پدیده عظیم خلقت توجه فراوان نموده و در آیات متعدد از آن یاد کرده است. کلمه “شمس ” 33 بر در قرآن مجید آمده و حدود 19 مرتبه خورشید را به عنوان یکی از پدیده های بزرگ خلقت که به فرمان پروردگار مسخر انسان گردید و دقت در آن بشر را به آفریدگار توانای آن راهنمایی می نماید مورد توجه قرار داده است. (محمدی ری شهری، ص 302) و آن را از نشانه های قدرت خود معرفی نموده است و حتی به خورشید و پرتوهای نورانی آن قسم یاد نموده. « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» (شمس، 1) «سوگند به خورشید و پرتو آن» “ضحی” در اصل به معنی گسترش نور آفتاب است و این در هنگامی است که خورشید از افق بالا بیاید و نور آن همه جا را فرا گیرد. سپس به آن موقع از روز «ضحی» گفته می شود. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص38) پس «ضحی» به معنی اوایل روز است که انسان آماده هر گونه فعالیت می باشد. نکته آیات: روز پرتو خورشید را متجلی می کند و شب آن را می پوشاند. انرژی که از نور خورشید به زمین می رسد، حدود 1/5میلیون ارگ(1) در سانتیمتر مربع در ثانیه است. (پاول هاج، ص11) فضا در اصل سیاه و تاریک است، هر چند نور و پرتو خورشید در فضا وجود دارد اما متجلی نیست، ولی آن بخشی از زمین که روبروی خورشید قرار دارد و روز نامیده می شود آن را متجلی می کند. که ارتفاع آن حدوداً 100 کیلومتر از جو است. و با چرخش زمین و رفتن روز بجای شب، شب آن بخش متجلی پرتو خورشید را می پوشاند.

1- پیدایش خورشید

ستاره خورشید هنگامی متولد می شود که مواد و شرایط مناسب وجود داشته باشد. مطالعه فراوانی عناصر شیمیایی آن و اندازه گیری واکنشهایی که در نواحی معینی از کهکشان ما صورت می گیرد نشان می دهد که شکل گیری این ستاره با انبوهش ابرهای بسیار بزرگ گاز و غبار آغاز می شود (پاول هاج، ص 23) ستاره های بی نظیر خورشید که از گازهای میان ستاره ای در حدود پنج بیلیون سال پیش متراکم شده اند در آغاز تقریبا شامل هیدروژن خالص بوده اند.
ماده میان ستاره ای عبارت است از گاز و غبار که عموما به صورت ابرهایی نسبتا چگال یافت می شوند. هیدروژن که فراوان ترین عنصر جهان است، بیشترین بخش گاز میان ستاره ای را تشکیل می دهد. آن را به سه شکل می توان یافت اتم های خنثی مولکول و اتم های یونیزه. (پاول هاج، ص 24) در ابتدا ماده نخست ستارگان را حقیقت واحدی به نام گاز، مه رقیق، غبار و یا بخار تشکیل داده است که با گذشت زمان، متراکم و در هم فشرده تر شده است و سپس با فعل و انفعالاتی که در درون این عنصر تراکم یافته صورت گرفته است، آن را به صورتهای مختلف و با نامهای گوناگونی مانند آسمانه های هفت گانه (الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ طِبَاقًا)، ستارگان و سیارات شکل داده است (ملک، 3) کلمه «السموات» در قرآن، عام و فراگیر است و تمامی آسمان ها و اجرام آن و از جمله خورشید را در بر می گیرد. (فخر رازی، ج 22، ص 163) آیه « أَنَّ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا» (انبیاء، 30) می گوید؛ تمامی آسمان ها و زمین پیش ازشکل گیری، شی واحد به هم پیوسته ای بوده است. به این معنی که ماده نخست عالم آفرینش و از جمله خورشید پیش از شکل گیری، همه و همه شیء واحد غیر متمایزی بوده است. قرآن در جای دیگر با اشاره به همان ماده خام اولیه که آن را جسم سرد و رقیقی به نام دود معرفی کرده است، می فرماید: « ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ» (فصلت، 11)
بنابر این خورشید که جزیی از اجزای نورانی آسمان است، مانند دیگر اجرام آسمانی، پیش از شکل گیری و خلقت آسمان ها جزیی کومه دود بوده است که رفته رفته پس از جدایی از آن، متراکم و فشرده تر شده است و با گذشت زمان نسبتا طولانی، این توده گازی شکل، بر اثر افزایش درجه حرارت مرکزی آن، از درون شروع به سوختن و تبدیل شدن گازهیدروژن به هلیوم گشته است. (وطن دوست، 219)
حاصل فعلل و انفعالات این توده گازی این شد که یک جسم سرد، تاریک و غیر متمایز به صورت یک جسم سوزان و نورانی و یک ستاره درخشان به نام خورشید درآید که آفریدگار آن، خود فرمود: اوست که خورشید را مرکز روشنایی و گرما قرار داد. (نباء، 13) از جشم بی فروغ و تیره آن، چراغی فروزان ساخت (نوح، 16) و آن بالای سر آدمی، خورشیدی روشنی بخش قرار داد. (یونس، 5) در کهکشان مارپیچ راه شیری، خورشید و منظومه شمسی و زمین در یکی از بازوان آن قرار دارد.
چهار ویژگی بسیار مهم یک ستاره عبارت اند از: دمای سطح، درخشندگی کل، جرم و ترکیبات شیمیایی اگر این ویژگی ها شناخته شوند، ویژگی های دیگر ستاره را می توان محاسبه کرد. برای مثال، با دانستن دما و درخشندگی ستاره محاسبه شعاع آن بر مبنای قوانین شناخته شده فیزیکی که برشرایط داخلی ستاره حاکم اند امکان پذیر می گردد. دو کمیت دما و درخشندگی مناسب ترین کمیت ها برای تفکیک ستاره گان به گونه
های مختلف و درک کامل آنهاست. دما ودرخشندگی ستاره در طول زمان تغییر می کند، در حال که تغییر جرم و ترکیبات شیمیایی آن حداقل تا آخرین مراحل زندگی محسوس نیست. خورشید این مشعل فروزان در آغاز ستاره ای داغ با جرم زیاد و تشعشع چند هزار مرتبه شدیدتر از حالت کنونی بوده است و هیدروژن به مقادیر زیادی در آن وجود داشت.

2- دما و درجه حرارت سطح خورشید

« تا قبل از 1940 تصور بر این بود که با دور شدن از سطح خورشید دما کاهش می یابد، اما بعد از مدتی مشاهده شد که بعد از کاهش دما از حدود 6600 کروین (در پایین فوتوسفر) به یک مقدار مینیمم حدود 4300 کروین (در لبه بالایی فتوسفر)، دما به کندی از میان فام سپهر پایین تر و سپس به طور شگفت آوری از ناحیه انتقال به چند میلیون درجه در خرمن افزایش می یابد. در خرمن بیرونی (که به سمت بیرون گسترش دارد) دما کندتر کاهش می یابد مثلاً در ناحیه باد خورشیدی به مقدار کروین در یک AU می رسد. افزایش دمای بالای فتوسفر سوالی است که هنوز پاسخ داده نشده است، فام سپهر پایین احتمالا توسط امواج صوتی که در منطقه پر سر و صدای همرفتی تولید شد گرم می گردد، انتشار و سپس پراکندگی انرژی ابه سمت بیرون بعد ار شکل گرفتن شوک هاست، سطوح بالاتر ممکن است به خوبی توسط چندین مکانیسم مغناطیسی گرم شوند.» (1982، peiest) چون خورشید و هیچ ستاره ی دیگری مثل یک جسم کاملا سیاه تشعشع نمی کند و دو روش فوق بر اساس این نظریه است که خورشید جسم سیاه می باشد بنابر این همواره روشی را که برای تعیین درجه حرارات ستاره ای به کار رفته است ذکر نمود. همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، دمای خورشید به طور پیوسته از 15 میلیون درجه کلوین در بخش درونی آن به 6000 درجه کلوین در نور سپهر کاهش می یابد. اما در اینجا چیز غیر منتظره ای رخ می دهد: گرادیان دما معکوس می شود دمای فام سپهر به طور پیوسته به 10000 کلوین می رسد و وقتی به تاج خورشید برسیم دما ناگهان یک میلیون درجه کلوین می شود بخش های از تاج خورشید که با لکه های خورشیدی مرتبط هستند از این هم داغ تر هستند. (بولا ان. دوییودی، کنت جی، اچ. فیلیپس، ص 96)

3- نور خورشید

« جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا» (یونس، 5) « اوست خدایی که خورشید درخشان و ماه را روشن گردانید» خدا خورشید را نور اصلی و ماه را نور باز تابی قرار داد. خداوند خورشید را منبع جوشش نور قرار داد در حالی که نور ماه جنبه اکتسابی دارد و از خورشید سرچشمه می گیرد. «ضیاء و ضوء» درخشش و تابشی است که از خود شیء ساطع می شود، مانند تابش و درخشش چراغ و شمع و «نور» روشنایی و تابشی است که از خود شیء ساطع نمی شود بلکه باز تاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خورشید «ضیاء» است و ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است ولی تابش ماه از خود آن نیست بلکه باز تابش خورشید است. درخشندگی خورشید دو نوع است:
الف- در خشندگی ظاهری: مقدار انرژی است که از آن به صورت نور به زمین می رسد.
ب- درخشندگی واقعی: این درخشندگی قدر مطلق نامیده می شود. قدر مطلق، مقایسه نورانیت ستارگان است هنگامی که همه آنها فاصله یکسان از ماه داشته باشند. خورشید درخشندگی مطلق متوسطی دارد. ولی ستارگان دیگری وجود دارند که قدر مطلق آنها بسیار زیاد یا بسیار کم است. درخشندگی مطلق نورانی ترین ستارگان کهکشان ما تقریبا یک میلیون بار بیشتر از درخشندگی مطلق خورشید است. درخشندگی مطلق کم نور ترین ستارگان معمولی تقریبا، یک میلیون بار کمتر از خورشید است. (پاول هاج، ص 18)
« وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا» (فرقان، 61) « خدایی که در آسمان ها چراغ روشن و ماه نورافشان آفرید.» دلیل این که خورشید را «سراج» نامیدند این است که «سراج» به معنی چراغ است که نور از درون خودش سرچشمه میگیرد، بر خلاف ماه که نورش از پرتو خورشید است لذا آن را «منیر» توصیف کرده اند.
تشبیه خورشید به چراغ به این معنی است که خورشید سوختی را می سوزاند و نور و گرما می دهد. خورشید از عنصر هیدروژن و هلیوم تشکیل شده. به دلیل دمای بسیار زیاد درون آن، پیوسته بخشی از هیدروژن می سوزد و به هلیوم تبدیل می شود و مقادیر زیادی نیز انرژی مانند گرما و نور و تشعشعات آزاد می کند. و به این ترتیب بمثابه چراغ می ماند.

پی نوشت ها :

*اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیرجان.
1- ارگ: مقدار بسیار کمی از انرژی، و تقریبا برابر است با انرژی که یک حشره هنگام بالا رفتن از ارتفاعی به ضخامت یک ورق کاغذ مصرف می کند.

منبع: نشریه فصلنامه ی قرآنی کوثر، شماره 34… .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید