تاجر ورشکسته و حساب سادات

تاجر ورشکسته و حساب سادات

صاحب کتاب شرایع که از فقهاء و دانشمندان بزرگ شیعه است در کتاب فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام) می نویسد که ابراهیم بن مهران گفت در شهر کوفه تاجری بود ابوجعفر نام و در کسب روش بسیار پسندیده ای داشت. سودای او آمیخته به اغراض مادی و ازدیاد ثروت نبود بلکه بیشتر توجه به خشنودی و رضایت خدا داشت.
هرگاه یکی از سادات چیزی از او به قرض می خواست هیچگونه عذر و بهانه ای نمی آورد و به او می داد. به غلامش می گفت بنویس علی بن ابیطالب (علیه السلام) فلان مبلغ قرض کرده و آن نوشته را به همان حال می گذاشت. مدت زیادی بر این روش گذرانید تا ورشکسته شد و سرمایه خود را از دست داد. روزی غلام خود را گفت دفتر حساب را بیاورید و هر یک از مدیونین که فوت شده اند نام آنها را از دفتر محو کند و از کسانی که زنده بودند دستور داد مطالبه نماید. اینکار هم جبران ورشکستگی او را نکرد. یک روز بر در منزل نشسته بود مردی رد شد و از روی تمسخر گفت چه کردی با کسی که همیشه او قرض می دادی و دل خوش کرده بودی که نامش را در دفتر می نویسی (منظورش علی بن ابیطالب (علیه السلام) بود.)
تاجر از این سرزنش اندوهگین شد و با همان اندوه روز را شب کرد. شب در خواب حضرت رسول و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) را دید. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسین فرمود پدرت کجاست؟ علی (علیه السلام) عرض کرد من در خدمت شمایم. فرمود چرا طلب این مرد را نمی دهی؟ گفت اکنون آمده ام در خدمت شما بپردازم و کیسه سفیدی محتوی هزار اشرفی به او داد. فرمود بگیر این حق توست و از گرفتن خودداری مکن. بعد از این هر یک از فرزندان من قرض خواست به او بده دیگر مستمند و فقیر نخواهی شد.
ابو جعفر از خواب بیدار شد. دید کیسه ای که در دست دارد آن را برداشت و به زوجه خود نشان داد. زنش ابتدا باور نکرد گفت اگر حیله ای به کار برده ای و با این وسیله می خواهی مسامحه در حقوق مردم کنی از خدا بترس و نیرنگ و تزویر را ترک کن. تاجر جریان خواب خود را شرح داد. زن گفت اگر به راستی خواب دیده ای و حقیقت دارد آن دفتر را نشان بده. چون دفتر را بررسی کردند، معلوم گردید هر جا قرض بنام حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) بوده مبلغ آن محو و ناپدید شده.(1)


1) کشکول بحرانی، ج 2، ص 228 نقل از روضه شیخ مفید و کامه طیبه.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید