پی آمدهای گناهان و نقش توبه

پی آمدهای گناهان و نقش توبه

نویسنده: رزیتا نعمتی

 

نخستین گام: دوری از گناه
مولا علی علیه السلام در بیانی زیبا می فرماید: «اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات؛ خودداری از بدی ها، برتر از تحصیل نیکی هاست.»(1) بعد از مرحله ایمان به خدا، هیچ چیز به اندازه ترک گناهان برای رسیدن به کمال روحی اهمیت ندارد؛ زیرا بندگی واقعی خداوند همانا اطاعت از دستورهای الهی و کسب خشنودی اوست. گناه، نقطه ای است که در آن، مخالفت با خواست خداوند و سرپیچی از اوامر او شکل می گیرد. بنابراین، فردی که ظرف وجود خود را از ناپاکی ها و گناهان پاک نسازد، رسیدن به کمال برای او دشوار و گاه ناممکن است؛ زیرا گناهان، کارهای نیک آدمی را تباه و ایمان او را ضعیف می کند. در نتیجه، اثرپذیری روح از ذکر و یاد خدا را کاهش می دهد. با ارتکاب هر گناه، تغییری در حال درونی انسان ایجاد می شود که با تکرار گناهان، به تدریج، صفای قلب و سلامت فطری انسان از دست می رود. تا آنجا که بشر، از بزرگترین سرمایه فطری خود؛ یعنی آگاهی از حقیقت ها محروم می ماند. این حالت، منشأ رکود معنوی و عامل پیدایش بسیاری از گرفتاری ها و محرومیت هاست. انسان با انجام گناه، قطب نمای راستی و حقیقت را در وجود خود از کار می اندازد و با از کار افتادن قوه تشخیص درونی خود، به راحتی مجذوب امور باطل و هوا و هوس خواهد شد. از این رو، انسان آگاه در نخستین مراحل نفوذ گناه، بی درنگ، پشیمان می شود و حرکت خود را تغییر می دهد. بی توجهی و سهل انگاری و مهمتر از همه توجیه گناه، از مؤثرترین عواملی است که ایجاد حالت پشمانی از گناه را در انسان به تأخیر می اندازد.
زندگی، محفل میهمانی است که میزبان آن، خداوند و توبه و دوری از گناهان، انسان را بر صدر این مجلس می نشاند.

پی آمد های پافشاری برگناه
حضرت علی علیه السلام فرمود:
اعظم الذنوب عندالله ذنب اصر علیه عامله(2)
بزرگ ترین گناهان پیش خدا، گناهی است که شخص برآن پافشاری کند.
هنگامی که گناه تکرار می شود، نه تنها شرم از انجام دادن آن از بین می رود، انجام دادن آن به شکل عادت درمی آید و ارتکاب آن برای شخص آسان می شود. در نتیحه، هر بار که به آن گناه دست می یازد، بیش از پیش، از توبه و بازگشت از آن گناه فاصله می گیرد تا آنجا که ترک آن، ناممکن می شود. اصرارکننده بر گناه، ناخودآگاه در پی اثبات این نکته است که از خداوند هراسی ندارد و چه بسا گناهانی. که بندگان، تنها به دلیل نداشتن خوف از خدایشان مرتکب می شوند.
شیطان برای تسخیر سرزمین روح انسان، با تکرار گناهان کوچک، رخنه ای می گشاید تا آنکه کم کم با او مأنوس و شهرنشین و مالک وجود او می شود.

پشیمانی از گناهان، نوعی توبه
در روایتی از علی علیه السلام می خوانیم الندم علی الخطیئه استغفار؛ پشیمانی از گناه، توبه است.» (2) با گناه، اندوه و پشیمانی سراسر وجود انسان معتقد و دل آگاه را فرامی گیرد. پشیمانی حاصل از گناه، نوعی آگاهی کمال بخش و سوز درونی است که آثار سیاه گناه را از قلب انسان، پاک و دل او را از زلال بخشش و رحمت حق سیراب سازد. پس حقیقت توبه، امری ظاهری و لفظی نیست، بلکه انقلابی معنوی است که تنها با گفتن ذکر استغفار، به دست نمی آید. توبه، تحولی است درونی که در آن، شخص توبه کار خویشتن را به زحمت می اندازد و با ریاضت و کوششی امیدآلود، درصدد رهایی جان خود از نابودی حتمی معنوی برمی آید. بر این اساس، انسان توبه کار هرگز نباید متوقع و حق به جانب به درگاه الهی روآورد، بلکه باید حال کسی را داشته باشد که خود را سزاوار بخشش خداوند نمی داند، با این حال، چشم طمع و امید به رحمت بی پایان الهی بدوزد. شخص توبه کار باید در انجام دادن کارهای دینی اش و جبران گذشته های تاریک و شوم خویش بیش از پیش بکوشد تا زنگار حاصل از گناه از صفحه جانش زدوده شود. ادامه چنین حالتی، انسان توبه کار را مشمول شرایطی می کند که به تدریج ،گناهان گذشته او به حسنه تبدیل شود، چنان که درآیه 70 سوره فرقان می خوانیم:
آن کسانی که توبه کنند و ایمان آورند وکار شایسته انجام دهند، آن گاه خدا بدی هایشان را به نیکی ها بدل می کند که خداوند، آمرزگار و رحیم است.
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی، دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه، تلافی صد جفا بکند
حافظ
پشیمانی از گناه، چراغی است که ناگهان چهره زیبای روح را در آیینه فطرت الهی نمایان می کند و این آغاز پیرایش روح و رسیدن به زیبایی توبه است.

نکته
گرچه توبه، قلب انسان را از زنگار گناهان پاک می کند، از شرایط توبه آن است که اگر شخص، حقوقی را از دیگران تباه کرده باشد، باید آن را به صاحبش بازگرداند و خشنوی او را به دست آورد. در زمینه واجبات دینی و طاعت ها و عبادتهای از دست رفته نیز که به« حق الله » تعبیر می شود، باید همه را قضا کند. از این رو، شخص توبه کار با مرور دقیق گذشته خود، وظیفه دارد حقوق مادی و معنوی دیگران را که برگردن اوست، جبران کند. زیرا توبه از گناهان، در شرایطی پذیرفتنی است که پی آمدهای ناگوار آن گناه نیز به طور کامل از میان بروند. بسیاری از افراد با اثرگذاری منفی بر باورهای دیگران و ایجاد زمینه گناه در آنها، این اثرگذاریها را تا چندین نسل پس از خود نیز پایه ریزی می کنند. بدین ترتیب، در گناهان آن گروه، شریک می شوند و از عوامل اصلی آن به شمار می آیند. در چنین شرایطی، گرچه جبران گناه، دشوار است، شخص باید به رحمت پروردگار خود امیدوار باشد و در فراهم آوردن شرایط توبه بسیار بکوشد. پس از آن نیز همواره به فضل خدا توکل کند و به همت و توان خویش، اعتماد.
1- تا هنگامی که شیرینی گناه در ذایقه گنه کار باقی است، توبه پذیرفته نشده است.
2- توبه تنها هنگامی پذیرفته است که ظرف روح انسان از داشته های پیشین به ویژه از رسوبات حاصل از حق الناس، تهی و پاکیزه شود تا خداوند از نور خود، در آن سرریز گرداند.

پی نوشت :

1- آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: محمد علی انصاری، فصل اول، ص 57.
2- غررالحکم و دررالکلم، فصل 8، ص 192.
3- همان، ج 1، ص 42.
منبع:ماهنامه طوبی 24

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید