نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم
فصل 9 : سیرت و آثار امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )
ختامه مسک
درباره (( سیرت )) و (( آثار )) امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، مطالب متعددى دست ما رسیده است در پایان و به عنوان ((ختامه مسک )) به برخى از آنها اشاره اى کوتاه داشته باشیم .
سیرت
روش ، رفتار و سیرت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) از دو جهت قابل بررسى است ؛ یکى در ((عصر غیبت )) و دیگرى در ((دوران ظهور)) . از آنجا که این سیرت ها مى تواند براى ما نمونه ها و سرمشق هاى خوبى باشد، مناسب است در این مقام درباره برخى از این سیرت ها به اشاره سخنى بیاوریم .
الف – عصر غیبت
امام شؤونى دارد ؛ شأن هدایت و رهبرى ، حفظ مسلمین و شیعیان ، ایجاد زمینه و تهیه یاور براى انقلاب جهانى خود و…
آن حضرت به تمامى شؤ ون و وظائف خود به بهترین وجه اقدام مى کند، و جز آنچه با ((غیبت )) ناسازگار باشد، تماما مورد عنایت آن حضرت مى باشد. هم چنان که در روایتى نیز آمده است :
الانتقاع بى فى غیبتى فکالانتفاع بالشمش اذا غیبها عن الابصارالسجاب (895)
بهره بودن از من در عصر غیبتم ، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامى که زیر ابرها باشد.
اصولا آن حضرت را غایب نامیده اند، چون ((ظاهر )) نیست ، نه آن که ((حاضر )) نیست . غیبت به معناى ((حاضر نبودن )) ، تهمت ناروایى است که به آن حضرت زده اند، و آنان که بر این پندارند، فرق میان ((ظهور))است ، نه ((حضور )) و شیفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همین است که وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حیرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گویند که او را پیش از این هم دیده اند.
براى به دست آوردن ((سیرت )) آن حضرت در دوران غیبت مى توان از برخى روایات ، دعاها، زیارت نامه ها، توقیعات و نامه هاى آن حضرت به بعضى از شیعیان و یا نقل قول هاى متواتر از افراد کاملا مورد وثوق که به شرف حضور نائل آمده اند، استفاده برد.
آنچه بیش از همه در میان ادعیه ، توقیعات و… به چشم مى خورد، عنایت خاص آن حضرت به وضعیت شیعیان و گرفتارى هاى آنان در ((عصر غیبت )) است . به برخى از نکاتى که در این متون آمده ، اشاره مى شود:
1 – آگاهى از وضعیت و احوال شیعیان
در توقیعى که براى ((شیخ مفید )) صادر شده ، آمده است :
فانا نحیط علما بأنبائکم و لا یعزب عنا شى من اخبارکم (896)
ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفى نمى ماند.
2 – حفظ و نجات شیعیان از گرفتارى ها وشر دشمنان
نیز در همان توقیع این گونه است :
انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم ، و لو ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلکم الاعداء (897)
ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد، و دشمنان ، شما را دشمنان ، شما را ریشه کن مى نمودند.(898)
از جمله این موارد، نجات مردم ((بحرین )) از دست نوکران و دست نشاندگان استعمار است . آنگاه که نخست وزیر این کشور حیله و نقشه اى ریخت تا با شیعیان همچون کفار حربى از اهل کتاب رفتار شود؛ یا ((جزیه )) پرداخته و ذلت پرداخت آن را تحمل کنند، و یا مردانشان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت گرفته شوند، که آن حضرت در خنثى ساختن این توطئه نقش بزرگى داشت (899)
3 – حضور در میان مردم
ان یکون صاحبکم المظلوم ، المجحود، حقه ، صاحب هذاالامر یتردد بینهم و یمشى فى اسواقهم و یطأ فرشهم و لایعرفوقه حتى یأذن الله له ان یعرفهم نفسه … (900)
صاحب این امر… در میان آنها راه مى رود، در بازارهایشان رفت و آمد مى کند، روى فرش هایشان گام برمى دارد، ولى او را نمى شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى کند.
در روایتى دیگر از امام امیرالمؤ منین علیه السلام نیز چنین آمده است :
فو رب على ان حجتها علیها قائمه ، ماشیه فى طرقاتها، داخله فى دورها و قصورها، جواله فى شرق الارض و غربها، تسمع الکلام و تسلم على الجماعه ، ترى … (901)
سوگند به خداى على ، حجت خدا در میان آنان هست ، در کوچه و بازار آنها گام برمى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده ، سلام مى دهد. او مردمان را مى بیند… .
در دعاى ندبه نیز چنین مى خوانیم :
بنفسى انت مغیّب لم یخل منا، بنفسى انت من نازح ما نزح عنا. جانم فدایت ! تو آن غایبى هستى که از میان ما بیرون نیستى ، جانم فدایت ! تو آن دور شده از وطنى هستى که از ما دور نیستى .
4 – حضور همیشگى در مراسم حج
یحضر الموسم کل سنه فیرى الناس فیعرفهم و یرونه و لایعرفونه .(902)
آن حضرت هر سال در موسم حج حضور مى یابد، همگان را مى بیند و مى شناسد، اما دیگران او را مى بینند ولى نمى شناسند.
5و 6 – …
دستگیرى درماندگان ، راهیابى گمشدگان ، شفاى بیماران لاعلاج ، خیرخواهى و دعا براى مؤ منان ، شرکت در تشییع برخى از آنان ، حل بعضى از مشکلات علمى علماء، خبردادن از پاره اى رویدادهاى مهم ،(903) دستگیرى باطنى افراد و… (904) از جمله کارهاى آن حضرت در این دوران است ، چه او را بشناسند و چه نشناسند، و چه مستقیما توسط خود آن حضرت صورت گیرد و یا توسط برخى یاران و خواص آن حضرت .
ب : دوران ظهور
1 – سیرت تربیتى و اخلاقى
1 – اذا قام قائمنا وضع یده على رؤ وس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم . (905)
چون ((قائم )) ما قیام کند، دستش را بر دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال مى رساند. در پرتو عنایات و ارشادات حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، مغزها و اندیشه ها شکوفا مى شود و بدین وسیله تمام کوته بینى ها، تنگ نظرى ها و رذایل اخلاقى که منشأ بسیارى از درگیرى هاى اجتماعى است ،از بین مى رود.
2 – تؤ تون الحکمه فى زمانه . (906)
در دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند.
3 – اذا خرج المهدى القى الله الغنى فى قلوب العباد. (907)
زمانى که مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) قیام کند، خداوند در قلب بندگان بى نیازى افکند.
4 – لو قام القائمنا… لذهب الشحناء من قلوب العباد. (908)
اگر ((قائم )) ما قیام کند… کینه ها از سینه ها بیرون رود
5- اذا قام القائم عرض الایمان على کل ناصب ، فان دخل فیه بحقیقته و الاضرب عنقه (909)
چون ((قائم )) قیام کند، ایمان را بر هر ناصبى (دشمن اهل بیت ) عرضه مى کند، اگر به راستى آن را بپذیرد از او مى گذرد و اگر نپذیرد، گردنش را مى زند
6- یدعو الناس الى کتاب الله و سنه نبیه و الولایه لعلى بن ابى طالب و البراءه من عدوه .(910)
او مردم را به سوى کتاب خدا، سنت پیامبر صلى الله علیه واله وسلم ، ولایت على ابن ابى طالب علیه السلام و بیزارى از دشمنان او دعوت مى کند.
7 – سنته یقیم الناس على ملتى و شریعتى و یدعوهم الى کتاب ربى عزوجل . (911)
سیرت و سنت او سیرت و سنت من است . مردم را بر دین و آیین من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت مى کند.
2 – سیرت اجتماعى
1 – یملأها قسطا و عدلا کما ملئت طلما و عدوانا (912)
زمین را سراسر قسط و عدل مى کند، همانگونه که سراسر ستم و دشمنى شده بود.
2 – فیریکم کیف عدل السیره . (913)
(عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به شما نشان خواهد داد که سیرت عادلانه چگونه است .
3 – ویسعهم عدله . (914)
عدالتش همه را فرا مى گیرد.
4 – اما والله لیدخلن علیهم عدله جوف بیوتهم ، کما یدخل الحر والقر. (915)
به خدا سوگند، مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) عدالت را هم چنان که سرما و گرما وارد خانه ها مى شود، وارد خانه هاى مردمان کند.
5 – و یذهب الزنى و شرب اخمر و یذهب الرباء و یقبل الناس على العبادات و تؤ دى الأمانات ، و تهلک الاشرار و تبقى الاخبار. (916)
روابط نامشروع ، مشروبات الکلى و رباخوارى از بین مى رود، مردم به عبادت و اطاعت روى مى آورند، امانت ها را به خوبى رعایت مى کنند، مردمان شرور نابود مى شوند و افراد صالح باقى مى مانند.
6 – …حتى اذا قام القائم المزامله و یأتى الرجل الى کیس اخیه فأخذ حاجته ، لایمنعه . (917)
هنگامى که ((قائم )) ما قیام کند، دوستى واقعى و صمیمیت حقیقى پیاده مى شود، هر نیازمندى دست مى برد و از جیب برادر ایمانى اش به مقدار نیاز بر مى دارد و برادرش او را منع نمى کند.
7 – یوسع الطریق الاعظم و یهدم کل مسجد على الطریق یکسر کل جناح و یسد کل کوه الى الطریق …و یهدم کل جناح و کنیف و میزاب الى الطریق . (918)
جاده هاى اصلى را توسعه دهد، هر مسجدى که بر سر راه باشد تخریب مى کند، بالکن ها را مى شکند، پنجره هایى که به کوچه باز شود، مى بندد. بالکن ، فاضل آب و ناودانى را که به کوچه ها باشد، از بین مى برد.
8 – ابشرکم بالمهدى …یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض ، یقسم المال صحافا فقال له رجل : و ما صحاحا؟ قال : السویه بین الناس . (919)
شما را مژده مى دهم به آمدن مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )…ساکنان آسمان و زمین از او راضى هستند. او سرمایه ها را به طور صحیح تقسیم مى کند. مردى از پیامبر صلى الله علیه واله وسلم پرسید:به طور صحیح یعنى چه ؟ فرمود: یعنى به مساوات میان مردم تقسیم مى کند.
9 – یسوى بین الناس حتى لاترى محتاجا الى الزکاه .(920)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) اموال را میان مردم چنان به تساوى تقسیم کند که دیگر نیازمندى یافت نمى شود تا به زکات دهند.
s 3 – سیرت سیاسى
1 – اذا قام القائم ذهب دوله الباطل . (921)
هنگامى که ((قائم )) قیام کند، هر دولت باطنى از بین مى رود.
2 – ولایکون ملک الا للاسلام . (922)
در آن روز حکومتى ، جز حکومت اسلامى نخواهد بود.
3 – ولیلغن دین محمد مابلغ اللیل و النهار حتى لایکون شرک على ظهر الارض .(923)
بدون تردید آیین محمد صلى الله علیه واله وسلم به هر نقطه اى که شب و روز مى رسد، خواهد رسید و دیگر اثرى از شرک روى زمین نمى ماند.
4 – لیس شأنه الاسیف . (924)
او فقط شمشیر را شناسد.
5 – یبلع سلطانه المشرق و المغرب . (925)
دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، شرق و غرب جهان را فرا خواند.
6 – یقتل اعداء الله حتى یرضى الله . (926)
دشمنان خدا را مى کشد تا خدا راضى گردد.
7 – اذا قام القائم لابیقى أرض الانودى فیها شهاده ان لااله الله وان محمدا رسول الله . (927)
هنگامى که مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) قیام کند، زمینى باقى نمى ماند، مگر آن که گلبانگ محمدى : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
8 – …فما یکون من اهل الذمه عنده ؟ قال : یسالمهم کما سالمهم رسول الله و یؤ دون الجزیه عن ید و هم صاغرون . (928)
… امام زمان با اهل ذمه چه خواهد کرد؟ فرمود: مانند پیامبر اکرم صلى الله علیه واله وسلم با آنان پیمان مى بندد، آنان هم با کمال خضوع با دست خودشان جزیه مى پردازند.
9 – اذا قام ، حکم بالعدل و ارتفع فى ایامه الجور و امنت السبل … (929)
چون قیام کند به عدالت حکومت کند، و در زمان او ستم ریشه کن ، و راه ها امن مى گردد…
10 – یسیر بالقتل و لا یستتیب احدا، ویل لمن ناواه (930)
او در میان نابکاران شمشیر نهد و از هیچکس توبه نپذیرد. واى به حال کسى که با مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )بستیزد.
11 – اللهم انا نرغب الیک فى دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله (931)
خدایا از تو امید داریم که دولت با کرامت امام زمان را به ظهور آورى ، و اسلام و اهلش را با آن عزت بخشى ، و نفاق را ذلیل و خوار گردانى .
12 – … لیصلح الامه بعد فسادها. (932)
خداوند به وسیله حضرت مهدى ( عجل الله تعالى فرجه الشریف ) این امت را پس از آن که تباه شده اند، اصلاح مى کند.
13 – لا یکفون سیوفهم ، حتى یرضى الله عزوجل (933)
یاران قائم ، شمشرهاى خویش را بر زمین ننهند، تا این که خداى عزوجل راضى شود.
14 – … لوقد خرج قائمنا، لم یکن الا العلق و العرق ، و القوم على السروج . (934)
هنگامى که ((قائم ))ما خروج کند، خون است و عرق ریختن ، و سوار مرکب ها بودن در میدان هاى مبارزه .
15 -این قاصم شوکه المعتدین ، این هادم ابنیه الشرک و النفاق ، این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان ، این …. (935)
کجا است در هم شکننده شوکت متجاوزان ؟ کجا است ویران کننده بناهاى شرک و نفاق ؟ کجا است نابود کننده اهل نادرستى و عصیان و طغیان ؟ کجا است …؟
4 – سیرت اقتصادى
1 – تنعم فیه امتى نعمه لم ینعموا مثلها قد تؤ تى الارض اکلها و لاتدخر منهم شیئا و المال یومئذ کدوس ، یقوم الرجل فیقول : یا مهدى اعطنى . فیقول : خذ. (936)
در آن زمان ، امت من چنان از نعمت برخوردار شوند که هرگز امتى آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد، سرتاسر زمین محصول دهد و هیچ چیز را از آنان دریغ ندارد و اموال ، انبوه شود. هر کس نزد مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) آید و بگوید: به من مالى ده ، او بى درنگ مى گوید: بگیر.
2 – و یذهب الربا (937)
در دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) رباخوارى از بین مى رود.
3 – و یأمرهم بعمران المدن . (938)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به کارگزاران خود در تمامى بلاد فرمان مى دهد که شهرها را آباد سازند.
4 – و تعمر الارض و تصفو و تزهو. (939)
زمین به وسیله مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) آباد، خرم و سرسبز مى شود.
5 – و تظهر له الکنوز و لا یبقى فى الارض خراب الا یعمره (940)
تمام معادن و گنج هاى زیر زمینى در حکومت او آشکار و استخراج مى شود و در روى زمین مخروبه اى باقى نمى ماند، مگر آن که به وسیله آن حضرت آباد مى شود.
6 – و تخرج الارض نباتها و یعطى المال و تکثیر الماشیه (941)
زمین همه نباتات خود را مى رویاند و دام ها فراوان مى شوند.
7 – ترسل السماء مدرارا و لم تدخر الارض شیئا من نبات . (942)
به هنگام ظهور آن حضرت ، آسمان باران فراوان دهد و زمین هیچ روییدنى را در دل نگاه نمى دارد.
8 – یقسم المال و لا یعده .(943)
اموال را بدون آن که شمارش نماید، تقسیم مى کند.
9 – اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع (944)
زمانى که ((قائم )) ما قیام کند، قطایع زمین هایى که زمامداران و حکام جور در مالکیت خود در آورده و یا واگذار کرده اند از بین مى رود، به طورى که دیگر قطایعى در میان نخواهد بود.
10 – یسوى بین الناس حتى لاترى محتاجا الى الزکاه . (945)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) اموال را میان مردم چنان به تساوى قسمت مى کند که دیگر نیازمندى یافت نمى شود تا به او زکات دهد.
5 – سیرت علمى
1 – العلم سبعه و عشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان ، فلم یعرف فلم یعرف الناس حتى الیوم غیر الحرفین ، فاذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرین حرفا فبثها فى الناس و ضم الیها الحرمین ، حتى یبثها سبعه و عشرین حرفا. (946)
علم و دانش 27 حرف شعبه و شاخه است و تمام آنچه پیامبران براى مردم آورده اند، دو حرف بیش نبوده ، و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامى که ((قائم )) ما قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار مى سازد.
2 – ان قائمنا اذا قام مدالله بشیعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتى لایکون بینهم و بین القائم برید یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فى مکانه . (947)
هنگامى که ((قائم )) ما قیام کند، خداوند آنچنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت مى کند که میان آنها و ((قائم )) نامه رسان نخواهد بود. با آنها سخن مى گوید و سخنش را مى شنود و او را مى بیند در حالى که او در مکان خویش است و آنها در نقاط دیگر.
3 – ان المؤ من فى زمانه القائم و هو بالمشرق سیرى اخاه الذى فى المغرب و کذا الذى فى المغرب یرى اخاه بالمشرق . (948)
مؤ من در زمان (قائم ) در حالى که در مشرق است ، برادر خود را در مغرب مى بیند، همچنین کسى که در مغرب است ، برادرش را در مشرق مى بیند.
4 – … و لأسخرن له الریاح ، و لاذللن له الرقاب الصعاب ، و لأرقینه فى الاسباب . (949)
… بادها را مسخر او خواهم کرد. ابرهاى تندرآگین سخت را، رام او خواهم نمود، و او را از طریق اسبابى – که براى سفر به آسمانها است – به سفر کردن به آسمانها موفق خواهم ساخت .
6 – سیرت قضایى
1 – … و حکم بین الناس یحکم داوود.(950)
… او بین مردم مانند حضرت داوود؛ (برحسب باطن و واقع ) قضاوت کند.
2 – یقضى بقضاء داوود و سلیمان لایسأل بینه (951)
مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) بر اساس داوریهاى حضرت داوود و سلیمان داورى مى کند و مطالبه گواه و دلیل نمى کند.
3 – … یحکم بین اهل التوراه بالتوراه و بین اهل الانجیل بالانجیل و بین اهل الزبور بالزبور و بین اهل القرآن بالقرآن .(952)
… بین اهل تورات با تورات و بین اهل انجیل با انجیل و بین اهل زبور با زبور و بین اهل قرآن با قرآن ، قضاوت خواهد کرد.
4 – … حتى ان المرأه لتقضى فى بیتها بکتاب الله تعالى و سنه رسول الله صلى الله علیه و آله .(953)
… حتى زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله قضاوت مى کنند.
5 – … ولا یأخذ فى حکمه الراشى .(954)
… در حکمش رشوه راه ندارد.
7 – سیرت احیاگرى
1 – … و یحیى میت الکتاب و السنه .(955)
او آنچه را از کتاب و سنت متروک مانده ، زنده خواهد کرد.
2 – … سیمیت الله به کل بدعه و یمحو کل ضلاله و یحیى کل سنه .(956)
خداوند به وسیله او بدعت ها را نابود مى سازد و گمراهى ها را از بین مى برد و سنت ها را زنده مى کند.
3 – … یحیى الله به الارض بعد موتها و یظهر به الدین ، یحق الحق ولو کرده المشرکون .(957)
خداوند به وسیله او زمین مرده را زنده مى گرداند، دین را به دست او آشکار نموده ، و حق را احقاق نماید، گرچه مشرکان خوش ندارند.
4 – … لایدع بدعه الا ازالها و لا سنه الا اقامها.(958)
بدعتى نمى ماند جز اینکه از بین مى برد و سنتى نمى ماند جز اینکه برپا مى دارد.
5 – … امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه اعلموا ان الله یحیى الارض بعد موتها. فرمود: کفر اهلها، فیحییها الله بالقائم .(959)
… پس از مرگ زمین به وسیله کافر شدن مردمان ، خداوند آن را به وسیله قائم زنده مى کند.
6 – این المومل لاحیاء الکتاب و حدوده ، این محیى معالم الدین و اهله . (960)
کجا است آن مورد آرزو براى زنده کردن کتاب قرآن و حدود آن ؟ کجا است زنده کننده نشانه هاى دین و اهل دین ؟
8 – سیرت نبوى و علوى
1 – یسیر فیهم بسیره رسول الله و یعمل بینهم بعمله .(961)
در میان آنها با سیره رسول اکرم صلى الله علیه و آله رفتار مى کند و در میان آنها راه و روش او را انجام مى دهد.
2 – یسیر بسیره رسول الله و لا یعیش الا عیش امیرالمؤ منین .(962)
از سیره جدش رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیروى مى کند و شیوه زندگى اش همچون امیرالمؤ منین علیه السلام است .
3 – المهدى یقفوا اثرى لا یخطى ء.(963)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) روش مرا دنبال مى کند و هرگز از روش من بیرون نمى رود.
4 – لا یدع بدعه الا ازالها و لا سنه الا اقامها.(964)
بدعتى نمى ماند جز این که مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) آن را از بین مى برد و سنتى نمى ماند، مگر آنکه بر پاى دارد.
5 – اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله صلى الله علیه و آله فى بدء الاسلام الى امر جدید.(965)
زمانى که قائم قیام کند امرى تازه مى آورد، چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله در صدر اسلام امرى تازه آورد.
9 – سیرت فردى
1 – یعتاده مع سمرته صفره من سهرالیل ، بأبى من لیله یرعى النجوم ساجدا و راکعا. بأبى من لایاخذه فى الله لومه لائم ، مصباح الدجى ، بابى القائم بامرالله .(966)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بر اثر تهجد و شب زنده دارى رنگش به زردى متمایل است . پدرم فداى کسى باد که شب ها در حال سجده و رکوع ، طلوع و غروب ستارگان را مراعات مى کند. پدرم فداى کسى که در راه خدا ملامت ملامتگران در او تأثیر نمى گذارد. او چراغ هدایت در تاریکى هاى مطلق است . پدرم فداى کسى که به امر خدا قیام مى کند.
2 – خاشع لله کخشوع النسر لجناحه .(967)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، در برابر خداوند فروتن است ، همچون عقاب ، در برابر بالش .
3 – المهدى خاشع لله کخشوع الزجاجه (968)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، در برابر پروردگارش چون شیشه خاشع است .
4 – یکون اشد الناس تواضعا لله عزوجل .(969)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، در برابر خداوند از همه متواضع تر است .
5 – الجحجاح المجاهد المجتهد.(970)
او شتابنده به سوى نیکى ها و بزرگوارى ها مبارز و سخت کوش است .
6 – علیه کمال موسى و بهاء عیسى و صبر ایوب (971)
او داراى کمال موسى ، شکوه عیسى و شکیبایى ایوب است .
7 – ان العلم بکتاب الله و سنه نبیه لینبت فى قلب مهدینا کما ینبت الزرع على احسن نباته .(972)
علم به کتاب خدا و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله در دل مهد ما (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) ریشه مى دواند آن چنان که گیاه در دل سرزمین ها ریشه مى دواند.
8 – اذ بعث الله رجلا من اطایب عترتى و ابرار ذریتى عدلا مبارکا زکیا لا یغادر مثقال ذره ،… یکون من الله على حذو یغتر بقرابه ، و لا یضع حجرا على حجر.(973)
آنگاه خداوند مردى را از بهترین فرزندان و پاک ترین عترت من بر مى انگیزد که سراپا عدل و برکت و پاکى است ، از کوچک ترین حق کشى چشم نمى پوشد… او فرمان خدا را پیروى مى کند، با کسى حساب خویشاوندى ندارد و سنگى روى سنگ نگذارد (از متاع دنیا چیزى برنگیرد.)
9 – تعرفون المهدى بالسکینه و الوقار، و بمعرفه الحلال و الحرام ، و بحاجه الناس الیه و لا یحتاج الى احد.(974)
مهدى عجل الله تعالى الشریف را با سکینه و وقار شناخت حلال و حرام نیاز همگان به او و بى نیازى او از همه خواهید شناخت .
10 – … یکون اعلم الناس ، و احکم الناس و اتقى الناس و احلم الناس ، و اسخى الناس ، و اعبد الناس … و تنام عیناه و لا ینام قلبه ، و یکون محدثا… و یکون دعاؤ ه مستجابا حتى انه دعا على صخره لا نشقت بنصفین .(975)
او داناترین ، حکیم ترین پرهیزکارترین ، بردبارترین بخشنده ترین و عابدترین مردمان است ، دیدگانش در خواب فرو مى رود ولى دلش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن گویند… دعایش همواره به اجابت مى رسد. اگر در مورد سنگى نفرین کند از وسط به دو نیم مى شود.
11 – دلالته فى خصلتین ، فى العلم و استجابه الدعوه .(976)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شریف ) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته مى شود یکى دانش بیکران و دیگرى استجابت دعا.
12 – اکثر کم علما و ارحمکم رحما.(977)
دانش او از همه افزون تر و مرحمتش از همه گسترده تر است .
13 – فوالله ما لباسه الا الغیظ و لا طعامه الا الجشب (978)
به خدا سوگند که لباس مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف جز پوشاکى درشت و خوراک او جز غذایى سخت و بى خورش نیست .
14 – و یشترط على نفسه لهم ، ان یمشى حیث یمشون و یلبس کما یلبسون و یرکب کما یرکبون و یکون من حیث یریدون و یرضى بالقلیل و یملأ الارض بعون الله عدلا کما ملئت جورا، یعبد الله حق عبادته و لا یأخذ حاجبا و لا بوابا(979)
او نیز در حق خود تعهد مى کند که از راه آنها برود جامه اى مثل جامه آنها بپوشد مرکبى همانند مرکب آن ها سوار شود آن گونه که مردم مى خواهند و به کم راضى و قانع شود زمین را به یارى خداوند پز از عدالت کند چنان که پر از ستم شده باشد خدا را آن طور که شایسته است بپرستد و براى خود دربان و نگهبان اختیار نکند.
15 – یسیر بالتقى و یعمل بالهدى . (980)
تقوا را پیشه خود مى سازد و از روى بصیرت و هدایت گام بر مى دارد.
10 – سیرت مدیریتى
1 – المهدى سمح بالمال ، شدید على العمال ، رحیم بالمساکین . (981)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شریف ) بخشنده اى است که مال را به وفور مى بخشد، بر کارگزاران و مسؤ ولان دولت خویش بسیار سخت مى گیرد، بر بى نوایان بسیار رؤ وف و مهربان است .
2 – یفرق المهدى اصحابه فى جمیع البلدان و یا مرهم بالعدل و الاحسان و یجعلهم حکاما فى الاقالیم و یأمرهم بعمران المدن .(982)
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه شریف ) یارانش را در همه شهرها پراکنده مى کند، و به آنان دستور مى دهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند، و آنان را فرمانروایان کشورهاى جهان گرداند و به آنان فرمان مى دهد که شهرها را آباد سازند.
3 – یبعث الى امرائه بسائر الامصار بالعدل بین الناس .(983)
والیان خود را به شهرها مى فرستد و دستور مى دهد که عدالت را در میان مردم پیاده کنند.
4 – یکون من الله على حذو لا یغتر بقرابه ، و لا یضع حجرا على حجر،… یفتح الله به باب حق و یغلق به باب کل باطل .(984)
او دقیقا فرمان خدا را اجرا مى کند، با کسى حساب خویشاوندى ندارد، سنگ روى سنگ نگذارد… و خداوند به وسیله او درهاى حق و حقیقت را بگشاید و درهاى باطل را ببندد.
5 – یحق الحق .(985)
حق را احقاق نماید.
6 – لا یدع بدعه الا ازالها و لا سنه الا اقامها.(986)
بدعتى در همه جهان نمى ماند جز اینکه از بین مى برد، و سنتى نمى ماند جز اینکه برپاى مى دارد.
7 – فیستشیر المهدى اصحابه .(987)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شریف ) با یاران خود مشورت مى کند.
8 – وزراء المهدى من الأعاجم ما فیهم عربى ، یتکلمون العربیه و هم اخلص الوزراء، و افضل الوزراء.(988)
وزیران حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه شریف )، همه عجم غیر عرب هستند، و در میان آنها حتى یک نفر هم عرب نیست ، اما به عربى سخن مى گویند و آنها خالصترین و برترین وزیران هستند.
9 -… یعمل بکتاب الله ، لا یرى منکرا الا انکره .(989)
به کتاب خدا عمل مى کند و هر کجا منکرى را ببیند، آن را زشت و ناپسند شمرده و انکار نماید.
10 – الولى الناصح .(990)
سرپرست خیرخواه .
11 – یخذو فیها على مثال الصالحین .(991)
او بر رویه نیکان رفتار مى نماید.
12 – یکون اولى الناس بالناس من انفسهم ، و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم ، و یکون اشد الناس تواضعا لله عزوجل ، و یکون آخذ بالناس بما یامر به ، واکف الناس عما ینهى عنه .(992)
او براى مردم از خودشان سزاوارتر، از پدر و مادرشان مهربانتر، و در برابر خداوند از همه متواضع تر است . آنچه به مردم فرمان مى دهد، خود بیش از دیگران به آن عمل مى کند، و آنچه مردم را از آن نهى کند، خود بیش از همگان از آن پرهیز مى کند.
13 – یعطف الهوى على الهدى ، اذا عطفوا المهدى على الهوى ، و یعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى … یأخذ الوالى من غیرها عمالها على مساوى اعمالهم … فیریکم کیف عدل السیره و یحیى میت الکتاب و السنه .(993)
چون مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) ظهور کند، خواهش هاى نفسانى را به هدایت آسمانى بازگرداند، پس از آنکه رستگارى را به هواى نفس بازگردانده باشند. آرا و افکار را پیرو قرآن کند، پس از آنکه قرآن را تابع راى خود گردانده باشند… کسى بر شما حکومت خواهد کرد که غیر از خاندان حکومتهاى امروزى است ، او مسؤ ولان و کارگزاران را بر اعمال بدشان کیفر خواهم داد… پس مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه در حکومت چگونه است و آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده ، زنده خواهد ساخت .
آثار
با توجه به حضور محدود و کوتاه مدت آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خود و محدودیت هاى فراوانى که در دوره غیبت براى آن حضرت وجود داشت . نباید انتظار داشت که مطالب زیادى از آن امام همام به دست ما برسد، اما با وجود همه این محدودیت ها، از آن حضرت آثارى چند به یادگار مانده است که گرچه محدود است ، اما برخى از آنها بسیار مهم و راهگشا مى باشد.(994) آثار آن حضرت عبارتند از:
1 – روایات و احتجاج ها
این روایت به ایام کودکى و دوران کوتاه زندگى آن حضرت در زمان حیات پدر بزرگوارشان باز مى گردد.(995)
2 – دعاها و نمازها
دعا، رابطه صمیمانه و زمزمه عاشقانه انسان با خداست . در دعاهایى که از آن حضرت به دست ما رسیده ، مضامین بلند و متعددى مطرح شده است . مضامینى همچون : شناخت خداوند، مقام شامخ اهل بیت علیه السلام ، مقام امام زمان (عج الله تعالى فرجه الشریف )، قیامت انتظار فرج مؤ منان در عصر انتظار، پیروزى حق بر باطل ، صبر در شدائد، رفع گرفتارى ها از مؤ منین در حق پیامبر و امامان معصوم علیه السلام ،قضاى حوائج ، و بسیارى مسائل اخلاقى و رفتارى دیگر.(996) افزون بر دعاها، نمازهاى متعددى نیز از آن حضرت نقل شده است . (997)
3 – زیارت نامه ها
زیارت ، امام شناسى و گویاى رابطه انسان با امام است . در زیارتنامه هاى منسوب به آن حضرت معارفى بلند از امام شناسى ، شأن و مرتبت آن بزرگواران و وظائف و تکالیف مؤ منان نسبت به آنان و نیز برخى حقایق و مجاهدت ها و تاریخ امامان معصوم علیه السلام آورده شده است . (998)
4 – توقیعات و بیانات
آن حضرت توقیعات (نامه هاى ) متعددى به برخى از نایبان خاص (999) (نواب اربعه )، یا نایبان عام (همچون شیخ مفید) (1000) و یا بعضى از شیعیان و پیروان (1001) خود دارد. بعضى از این نامه ها در جواب برخى پرسش ها (1002) و بعضى دیگر ابتدائا از جانب آن حضرت صادر شده است . محتواى این نامه ها حاوى مسائل متعدد و مختلفى است . مسائلى همچون : پرسش و پاسخ هاى فقهى ، نقش امام در دوران غیبت ، برخى هشدارها و پیشگوئى ها، تأیید و تکذیب برخى افراد، وظائف منتظران مرجعیت فقها در عصر غیبت و…. (1003)
افزون بر توقعات ، از آن جمله سخنان فراوانى نیز در باب مسائل مختلف به یادگار مانده است . این سخنان از جانب کسانى نقل شده است که به حضور حضرت شرفیاب مانده است . این سخنان از جانب کسانى نقل شده است که به حضور حضرت شرفیاب شده اند. ((محمد بن عثمان عمروى )). دومین سفیر آن حضرت مى گوید: اللهم انجزلى ما وعدتنى ( بار خدایا آنچه که به من وعده کردى ، انجام ده )، و دیدم که در ((مستجار ))، پرده کعبه را گرفته و عرضه مى دارد: اللهم انتقم لى من اعدائى (1004) (بار خدایا انتقام مرا از دشمنانم بگیر).(1005)
خلاصه
در مورد ((سیرت )) و ((آثار )) امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف )، اخبار فراوانى به دست ما رسیده است .
((سیرت )) امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) از دو زاویه قابل بررسى است : ((عصر غیبت )) و ((دوران ظهور.))
در ((عصر غیبت ))، امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در میان جامعه و مردم حضور دارد و از احوال ایشان باخبر است و در حفظ و نجات آنان سعى وافر دارد.
در ((دوران ظهور )) از سیرت تربیتى ، اخلاقى ، مدیریتى و… ویژه اى برخوردار است . توجه به این سیرت ها مى تواند الگو و سرمشق خوبى براى پیروان آن حضرت باشد.
از امام (عج الله تعالى فرجه الشریف ) على رغم محدودیت هاى فراوان ، آثار گرانبهاى زیادى به یادگار مانده است . از جمله این آثار، دعاها و توقیعات آن حضرت است که حاوى مطالب عمیق و نکات در خور توجهى است .
… پایان
پی نوشت :
895- بحارالانوار، ج 53. ص 181. ( ((ابر )) ، کنایه از مخفى بودن عنوان و شخصیت است و ((خورشید)) ، کنایه از تأثیر سود بخش آن حضرت در جامعه انسانى ). تاریخ الغیبه الکبرى ، سید محمد صدر، ص 51.
896- الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 596.
897- همان .
898- دفع گرفتارى ها و بلاها ممکن است مستقیما توسط خود آن بزرگوار، و یا از طریق وسائط و یاران مخصوص وى ، و یا به وسیله دعاى آن حضرت صورت گیرد (تاریخ الغیبه الکبرى ، سید محمد صدر، ص 153). مى دانیم که حضرت ، مستجاب الدعوه است (این المضطر الذى یجاب اذا دعا)، دعاى ندبه .
899- النجم الثاقب ، ص 314؛ بحار الانوار، ج 52. ص 178؛ منتهى الامال ، ج 2، ص 316، (به نقل از: تاریخ الغیبه الکبرى ، سید محمد صدر، ص 116 – 117).
900- الغیبه ، نعمانى ، ص 84، (باب ان فى القائم سنه من الانبیاء)؛ الکافى ، ج 1، ص 336، (با اندکى تفاوت در عبارات )؛ بحارالانوار، ج 51. ص 142 و ج 52. ص 154؛ مکیال المکارم ، ج 2، ص 375.
901- الغیبه ، نعمانى ، ص 72،. (به نقل از: روزگار رهایى ، کامل سلیمان ، ترجمه على اکبر مهدى پور، ج 1، ص 223).
902- کمال الدین ، ج 2، ص 440.
903- براى آگاهى از نمونه هایى از موارد مذکور، ر. ک : تاریخ الغیبه الکبرى ، سید محمد صدر، ص 122 – 130
904- علامه طباطبایى در این زمینه بیانى نغز دارد که فلسفه حضور امام غایب را در میان جامعه روشن مى کند. وى مى گوید: ((امام چنان که نسبت به ظاهر اعمال مردم پیشوا و راهنما است ، همچنان در باطن نیز سمت پیشوایى و رهبرى دارد و اوست که قافله سالار کاروان انسانى که از راه باطن به سوى خدا سیر مى کند.))ر. ک : شیعه در اسلام ، علامه طباطبایى ، ص 183 – 187.
905- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ منتخب الاثر، ص 482. لازم به یادآورى است که در کمال الدین ، ج 2، ص 675؛ بحارالانوار، ج 52، ص 338، به جاى ((اخلاقهم )) ، ((احلامهم ))آورده شده است ؛ یعنى حضرت ((قائم )) فرزانگى آنان را به تمامیت مى رساند. و در اصول کافى ، ج 1، ص 25 از امام باقر علیه السلام این گونه روایت شده است : اذا قام قائمنا وضع الله یده على رؤ وس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم
906- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 352 (به نقل از: الغیبه نعمانى ).
907- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 71 و نیز ر. ک : بحارالانوار، ج 51، ص 91 یملأ الله قلوب امه محمد صلى الله علیه و آله غنى .
908- امام على علیه السلام ، منتخب الاثر، ص 473 – 474.
909- امام باقر علیه السلام ، بشاره الاسلام ، ص 239 و 261 (به نقل از روزگار رهایى ، ج 2، ص 629).
910- امام باقر علیه السلام ، الزام الناصب ، ص 177.
911- پبامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، کمال الدین ، ج 2، ص 411.
912- امام صادق علیه السلام ، الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 32.
913- نهج البلاغه ، خ 138.
914- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، بحارالانوار، ج 51. ص 75 ؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 114.
915- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 362.
916- امام صادق علیه السلام ، منتخب الاثر، ص 474.
917- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 372 .
918- امام صادق علیه السلام ، شیخ طوسى ، ص 273 ؛ الکافى ، ج 3، ص 368.
919- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، بحار الانوار، ج 51،. ص 81 ؛ منتخب الاثر،ص 147 ؛ مجمع الزاوئد، ج 7، ص 313.
920- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 390.
921- امام باقر علیه السلام ، الکافى ، ج 8، ص 278.
922- الملاحم و الفتن ،ص 66.
923- امام باقر علیه السلام ، منتخب الاثر،ص 157 ؛ ینابیع الموده ، ج 3،ص 78 و 132 ؛ روزگار رهایى ، ج 2، ص 602.
924- امام باقر علیه السلام ،الغیبه ، نعمانى ، ص 233 ؛ بحارالانوار، ج 2، ص 354.
925- امام باقر علیه السلام ، کمال الدین ، ج 1، ص 331.
926- امام صادق علیه السلام ، الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 32.
927- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 340.
928- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار،ج 52، ص 376 و 381.
929- امام صادق علیه السلام ، منتخب الاثر،ص 308؛ بحارالانوار،ج 52، ص 338. 930- امام باقر علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 231 ؛ بحارالانوار، ج 52. ص 353.
931- مفاتیح الجنان ، دعاى افتتاح .
932- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، بحارالانوار، ج 51. ص 83.
933- امام صادق علیه السلام ، بحار الانوار، ج 52. ص 327.
934- امام رضا علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 359.
935- دعاى ندبه .
936- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، سنن ابن ماجه ، تحقیق ، محمد فؤ اد عبدالباقى ، ج 2، ص 1366 ؛ بحارالانوار، ج 51. ص 88 .
937- امام صادق علیه السلام ، منتحب الاثر، ص 474.
938- امام صادق علیه السلام امام المهدى ، ص 371 (به نقل از: روزگار رهایى ، ج 2، ص 650).
939- امام باقر علیه السلام ، منتخب الاثر، ص 157.
940- منتخب الاثر، ص 482.
941- پیامبر اکرم صلى الله و اله و سلم ، بحار الانوار، ج 52، ص 315
942- پیامبر اکرم الزام الناصب ، ص 163، بحار الانوار، ج 52، ص 83 (با اندکى تفاوت )
943- صحیح مسلم به شرح النووى ، ج 18، ص 39.
944- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، بحارالانوار، ج 52. ص 309.
945- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52. ص 390.
946- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52. ص 336 (به نقل از: الخرایج و الخرایج ).
947- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 336.
948- امام صادق علیه السلام ، منتخب الاثر، ص 483.
949- ((حدیث معراجیه ))، کمال الدین ، ج 1، ص 256؛ بحارالانوار، ج 52. ص 37 (در صفحه 321 از امام باقر علیه السلام چنین آمده : ((… و یرقى فى الاسباب )) مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بر مرکب هاى پرصدایى که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار مى شود و به همه آسمانها سفر مى کند.) و نیز ر.ک :خورشید مغرب ، محمد رضا حکیمى ،ص 39.
950- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 338.
951- امام صادق علیه السلام ، بشاره الاسلام ، ص 240 و 259 (به نقل از: روزگار رهایى ، ج 2، ص 645).
952- امام باقر علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 125 (به نقل از: تاریخ مابعدالظهور، سید محمد صدر، ص 850).
953- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، بحارالانوار، ج 52، ص 353.
954- امام صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 269.
955- امام على علیه السلام ، نهج البلاغه ، خ 138.
956- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، الکافى ، ج 1، ص 412.
957- امام حسین علیه السلام ، اعلام الورى ، ص 384 (به نقل از: روزگار رهایى ، ج 1، ص 86.)
958- امام صادق علیه السلام ، ینابیع الموده ، ج 3، ص 62.
959- الزام الناصب ، ص 242.
960- دعاى ندبه .
961- امام صادق علیه السلام ، الارشاد، شیخ مفید، ص 391 ؛ سفینه البحار، ج 2، ص 705 (به نقل از: روزگار رهایى ، ج 1، ص 464.)
962- امام صادق علیه السلام الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 277 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
963- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، منتخب الاثر، ص 491.
964- امام صادق علیه السلام ، ینابیع الموده ، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب ، ص 223.
965- امام صادق علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 123 ؛ بحارالانوار، ج 52. ص 292 و 338.
966- امام کاظم علیه السلام ، بحارالانوار، ج 86، ص 81.
967- امام رضا علیه السلام ، عقدالدرر، ص 158.
968- امام صادق علیه السلام ، الملاحم و الفتن ، ص 58. (شاید تشبیه به شیشه از جهت تسلیم و عدم مقاومت آن باشد).
969- امام رضا علیه السلام ، الزام الناصب ، ص 10.
970- امام رضا علیه السلام ، جمال الاسبوع ، ص 310؛ صحیفه مهدویه ، ص 290.
971- امام صادق علیه السلام ، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، جلد 1، ص 36.
972- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، جلد 52، ص 317؛ منتخب الاثر، ص 309.
973- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 108. (به نقل از روزگار رهایى ، جلد 2، ص 950.)
974- امام حسین علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 127؛ منتخب الاثر، ص 309.
975- امام رضا علیه السلام ، الزام الناصب ، ص 9. (به نقل از روزگار رهایى ، ج 1، ص 132.)
976- امام رضا علیه السلام ، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، جلد 1، ص 170؛ الزام الناصب ، ص 10.
977- امام امیرالمؤ منین علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 114؛ بحارالانوار، ج 51، ص 115؛ منتخب الاثر، ص 309.
978- امام صادق علیه السلام ، الغیبه ، نعمانى ، ص 122؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
979- امام على علیه السلام ، منتخب الاثر، ص 469.
980- امام صادق علیه السلام ، بحار الانوار، ج 52. ص 269. ( در بعضى نسخ ((یشیر )) آمده است ).
981- امام صادق علیه السلام ، الملاحم و الفتن ، ص 137؛ الحاوى للفتاوى ، ج 2، ص 150 (به نقل از: روزگار رهایى ، ج 2، ص 598).
982- امام صادق علیه السلام ، الامام المهدى ، ص 271.
983- الزام الناصب ، ص 202 و 228.
984- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 108 (به نقل از روزگار رهایى ، ج 2، ص 950.)
985- اعلام الورى ، ص 384.
986- الزام الناصب ، ص 233، ینابیع الموده ، ج 3، ص 62.
987- امام صادق علیه السلام ، الزام الناصب ، ص 201.
988- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، ینابیع الموده ، ج 3، ص 133؛ روزگار رهایى ، ص 599.
989- امام باقر علیه السلام ، بحارالانوار، ج 51. ص 141 و 378.
990- مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت صاحب الامر.
991- امام امیرالمؤ منین علیه السلام ، نهج البلاغه ، خ 150.
992- امام رضا علیه السلام ، الزام الناصب ، ص 10.
993- امام على علیه السلام ، نهج البلاغه ، ص 138.
994- مثل این روایت : و اماالحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجه الله علیهم . (الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 543).
995- ر. ک : کمال الدین ، ج 2، ص 454 – 465، ح 21؛ الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 532؛ بحارالانوار، ج 52، ص 86.
996- براى اطلاع از مجموع دعاهاى آن حضرت ر. ک : صحیفه المهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) جواد قیومى اصفهانى ؛ الصحیفه المهدیه ، سید مرتضى مجتهدى . (و ترجمه فارسى آن با نام صحیفه مهدیه ، محمد حسین رحیمیان ). در اینجا به یک نمونه از دعاهاى آن حضرت اشاره مى شود:
اللهم ارزقنا توفیق الطاعه ، و بعد المعصیه ، و صدق النیه ، و عرفان الرحمه ، و اکرمنا بالهدى و الاستقامه ، و سدد السنتنا بالصواب و الحکمه ، واملا قلوبنا بالعلم و المعرفه و طهر بطوننا من الحرام و الشبهه ، و اکفف ایدینا عن الظلم و السرقه ، و اغضض ابصارنا عن الفجور و الخیانه ، واسدد اسماعنا عن اللغو و الغیبه .
و تفضل على علمائنا بالزهد و النصیحه ، و على المتعلمین بالجهد و الرغبه ، و على المستمعین بالاتباع و الموعظه ، و على مرضى المسلیمن بالشفاء و الراحه ، و على موتاهم بالرأفه و الرحمه ، و على مشایخنا بالوقار و السکینه ، و على الشباب بالانابه و التوبه ، و على النساء بالحیاء و العفه . و على الاغنیاء بالتواضع و السعه ، و على الفقراء بالصبر و القناعه ، و على الغزاه بالنصر و الغلبه و على الاسراء بالاخلاص و الراحه ، و على الامراء بالعدل و الشفقه ، و على الرعیه بالانصاف و حسن السیره .
و بارک للحجاج و الزوار فى الزاد و النفقه ، واقض ما اوجبت علیهم من الحج و العمره ، بفضلک و رحمتک ، یا ارحم الراحمین . (مصباح ، الکفعمى ، ص 281).
بار الها! به ما توفیق فرمانبردارى ، و پرهیز از گناه و نافرمانى ، و نیت پاک و بى آلایش ، و شناخت و معرفت به آنچه نزد تو ارزشمند است ، عطا فرما، و ما را به هدایت و پایدارى ، گرامى دار، و زبان ما را به صدق و صواب بر کلام حکیمانه و شایسته گویا ساز، و دل ما را از علم و معرفت لبریز فرما، و شکم ما را از طعام حرام و شبهه ناک پاک گردان ، و دست ما را از ظلم و تعدى و تجاوز بازدار، و چشم ما را از گناه و خیانت محفوظ دار، و گوش ما را از شنیدن سخنان بیهوده و غیبت مسدود گردان .
و به دانشمندان ما زهد و بى رغبتى به دنیا و نصیحت و خیر خواهى ، و به دانش آموزان ما جدیت و شوق و رغبت ، و به شنوندگان ، پیروى و پندپذیرى ، و به بیماران مسلمان شفا و آسایش ، و به مردگان آنان رأفت و رحمت ، و به پیرمردان ما رقار و متانت ، و به جوانان ، بازگشت به سوى تو و توبه ، و به زنان ، حیا و عفت عنایت فرما.
و به ثروتمندان تواضع و سعه صدر، و به فقیران صبر و قناعت ، و به رزمندگان نصرت و پایدارى ، و به اسیران آزادى و آسایش ، و به امیران و فرماندهان دادگرى و مهربانى ، و به مردم انصاف و سرشت نیک عطا فرما.
و به توشه و سرمایه حجاج و زائران برکت عنایت کن ، و حج و عمره اى که بر آنان واجب ساخته اى ادا فرما، به فضل و رحمتت ،اى مهربان ترین مهربانان )).
997- ر. ک :صحیفه مهدیه ،سید مرتضى مجتهدى ، ترجمه محمد حسین رحیمیان ، ص 127 – 152.
998- همان ؛ بحارالانوار، ج 102، ص 195 و 212،و ج 101،ص 317،و 94ص 36.
999- ر. ک : الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 535 و 542.
1000- همان ، ج 2، ص 596.
1001- بحارالانوار،ج 51، ص 294، 297 و 299.
1002- الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 577.
1003- براى اطلاع از مجموعه توقعیات آن حضرت ر. ک : فرمایشات حضرت بقیه الله ، محمد خادمى شیرازى ؛ روزگار رهایى ، کامل سلیمان ، ترجمه على اکبر مهدى پور، ج 2، ص 1285. مناسب است در انتها یک نمونه از نامه اى آن حضرت (نامه شیخ مفید)، ضمیمه شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد: سلام علیک ایها الولى المخلص فى الدین ،المخصوص فینا بالیقین ، فانا نحمد الیک الله الذى لا اله هو، و نسأله الصلاه على سیدنا، و مولانا، و نبینا محمد و آله الطاهرین ، و نعلمک – أدام الله توفیقک لنصره الحق ، و أجزل مثوبتک على نطقک عنا بالصدق – أنه قد أذن لنا فى تشریفک بالمکاتبه ، و تکلیف ما تؤ دیه عنا الى موالینا قبلک ، أعزهم الله بطاعته ، و کفاهم المهم برعایته لهم و حراسته ، فقف ، – ایدک الله بعونه – على أعدائه المارقین من دینه على مان أذکره ،و أعمل فى تأدیته الى من تسکن الیه بما نرسمه ان شاء الله .
نحن و ان کنا ناوین بمکاننا النائى عن مساکن الظالمین ، حسب الذى أراناه الله تعالى لنا من الصلاح ، و لشیعتنا المؤ منین فى ذلک ، ما دامت دوله الدنیا الفاسقین فانا نحیط علما بانبائکم ، و لایعزب عنا شى ء من أخبارکم ، و معرفتنا بالذل الذى أصابکم مذ جنح کثیر منک الى ما کان السلف الصالح عن شاسعا و نبذوا العهد المأخوذ وراء ظهورهم کأنهم لا یعلمون . انا غیر مهملین لمراعاتکم ، و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء و اصطلمکم الاعداء، فاتقوا الله – جل جلاله – و ظاهرونا على انتیاشکم من فتنه قد أنافت علیکم ، یهلک فیها من حم أجله ، و یحمى عنه من ادراک أمله ، و هى اماره لازوف حرکتنا و مباثتکم بامرنا و نهینا، و الله متم نوره و لوکره المشرکون .
اعتصموا بالتقیه من شب نار الجاهلیه یحششها عصب امویه ، یهول بها فرقه مهدیه ، انا زعیم بنجاه من لم یرم فیها المواطن ، و سلک فى الطعن منها السبل المرضیه .
اذا حل جمادى الاولى من سنتکم هذه ،فاعتبروا بما یحدث فیه ، واستیقظوا من رقدتکم لما یکون فى الذى یلیه .
ستظهر لکم من السماء آیه جلیه ، و من الارض مثلها بالسویه ، و یحدث فى ارض المشرق ما یحزن ،و یقلق ، و یغلب من بعد على العراق طائف عن الاسلام مراق ، تضیق بسوء فعالهم على أهله الارزاق . ثم تنفرج الغمه من بعد ببوار طاغوت من الاشرار ثم یسر بهلاکه المتقون الاخیار، و یتفق لمریدى الحج من الافات ما یؤ لونه منه على توفیر علیه منهم و اتفاق ، و لنا فى تیسیر حجهم على الاختیار منهم و الوفاق ، شأن یظهر على نظام و اتساق .
فلیعمل کل امرى ء منکم بما یقرب به من محبتنا، و یتجنب ما یدنیه من کراهتنا فان أمرنا بغته فجأه ، حین لا تنفعه توبه ، و لا ینجیه من عقابنا ندم على حوبه .
والله یلهمکم الرشد، و یلطف لکم فى التوفیق برحمه . (الاحتجاج ،ج 2، ص 596).
به نام خداوند بخشنده مهربان
اما بعد، سلام بر تو اى دوست با اخلاص در دین ، که در اعتقاد به ما از روى علم و یقین امتیاز دارى . در نظر تو خداوندى را که جز او خدایى نیست سپاس گذارده و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پیامبرمان حضرت محمد و نیز خاندان پاکش را خواستاریم .
و تو که – پروردگار، توفیقت را براى یارى حق دوام بخشد و پاداشت را به خاطر سخنانى که با صداقت از جانب ما مى گویى افزون گرداند – را آگاه مى کنیم که به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت و افتخار مکاتبه مفتخر سازیم و موظف کنیم که آنچه به تو مى نویسیم به دوستان که نزد تو مى باشند برسانى ؛ دوستانى که خداوند به اطاعت از خود گرامى شان بدارد و با حراست و عنایت خود امورشان را کفایت نماید و مشکلاتشان را برطرف سازد. پس تو – که خداوند با یارى اش در برابر دشمنانش که از دینش خارج شده اند تأییدت نماید – به آنچه که یادآور و متذکر مى شویم متوجه و آگاه باش و در رسانیدن و ابلاغ آن به کسانى که اعتماد به آنها دارى بر طبق آنچه که براى تو – اگر خدا بخواهد – ترسیم و تعیین مى کنیم ،عمل نما.
ما اگرچه هم اکنون در مکانى دور از جایگاه ستمگران سکنى گزیده ایم – که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را مادامى که حکومت دنیا به دست تبهکاران مى باشد در این کار به ما ارائه فرموده است ، ولى در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفى نیست . از خوارى و مذلتى که دچارش شده اید باخبریم ؛ از آن زمان که بسیارى از شما به برخى از کارهاى ناشایستى میل کردند که پیشینیان شما از آن ها دورى مى جستند، و عهد و میثاق مأخوذ خدائى را آنچنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند.
ما شما را رها نکرده و یادتان را از خاطر نبرده ایم ؛ اگر جز این بود (توجهات ما نبود) بلاها و مصیبت ها بر شما فرود آمده ، و دشمنان ، شما را ریشه کن مى نمودند. پس تقواى خدا پیشه کنید، و ما را یارى دهید، تا از فتنه اى که به شما روى آورده ، شما را نجات بخشیم ؛ فتنه و آشوبى که هرکس مرگش فرا رسیده باشد از آن دور ماند. و آن فتنه ، نشانه نزدیک شدن حرکت و جنبش ما و آگاه کردن شما به امر و نهى ما است (یا اظهار و پخش کردن شما،امر و نهى ما را). و خداوند نور خود را تمام خواهد کرد،گر چه مشرکان را خوش نیاید.
چنگ زنید (در آن فتنه ) به تقیه ، چه هر که آتش جاهلیت را برافرزود، گروههاى اموى آن را شعله ور ساخته و با آن ،گروه هدایت شده را هرسان کنند. من عهده دار نجات کسى هستم که در آن فتنه ، براى خود مقام و جایگاهى نجوید و در عیب جویى از آن به راهى پسندیده گام گذارد.
از حادثه اى که به هنگام فرارسیدن ماه جمادى الاولى در همین سال روى خواهد داد، عبرت گیرید، و از خوابى که شما را فراگرفته براى حوادث بعدى بیدار شوید.
به زودى از آسمان نشانه اى روشن و آشکار و از زمین نیز علامتى همانند آن براى شما پدیدار مى شود. در مشرق زمین ، حوادثى غمبار و نابسامان کننده ، روى خواهد داد، و بعد از آن گروههایى که از اسلام روى گردانیده و خروج کرده اند، بر عراق سلطه پیدا خواهند کرد. بر اثر بدکارى و سوء اعمال آنان ، اهل عراق دچار سختى معیشت مى گردند. و پس از مدتى با هلاکت و نابودى فرمانروایى بدکار، ناراحتى ها برطرف مى شود،و سپس پرهیزکاران نیکوکار از هلاکت و نابودى او شاد مى گردند.
کسانى که از گوشه و کنار دنیا به حج مى روند،به تمام آرزوها و اهداف خود مى رسند،و هر چه مى خواهند در دسترس آنها وجود خواهد داشت . و ما را در آسان نمودن حج آنان بر طبق دلخواهشان ، برنامه اى است که با انسجام و نظم ظاهر مى گردد.
بنابراین ، هر یک از شما باید کارى کند که وى را به محبت و دوستى ما نزدیک مى نماید،و از آنچه که خوش آیند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ما است ، دورى گزیند، زیرا امر ما ناگهان فرا مى رسد، در هنگامى که توبه و بازگشت براى او سودى ندارد و پشیمانى او از گناه ، ازکیفر ما نجاتش نمى بخشد.
خداوند راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود، وسائل توفیق را به آسانى برایتان فراهم فرماید.
سپس امضاء و گواهى امام علیه السلام در پایان نامه آمده است .
لازم به یادآورى است که براى شیخ مفید،دو توقیع صادر شده است ؛ یکى در سال (410 ه) و دیگرى در سال (412 ه) آنچه در اینجا آورده شده ، توقیع اول است .
1004- بحارالانوار،ج 51. ص 351،و ج 52، ص 30؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 151، منتخب الاثر، ص 359.
1005- براى اطلاع از مجموعه سخنان آن حضرت (عج الله تعالى فرجه الشریف ) به همان منابع پى نوشت شماره 109 رجوع شود.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت